کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

۳۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سینمای ایران» ثبت شده است

۰۴
آذر

یادداشتی بر فیلم استرداد

در کشوری با تاریخ و تمدن چندین هزار ساله، هزاران داستان تاریخی می‌توان یافت که هر کدام قادر هستند سوژه یک فیلم سینمایی یا یک مجموعه داستانی باشند اما آنچه که باعث شده تا افراد کمتری به سمت ساخت این نوع از فیلم‌ها بروند چند عامل کلی از جمله هزینه‌های ساخت، نیاز به تحقیق و پژوهش بسیار، ساخت دکورهای سنگین در برخی از موارد، زمان طولانی تولید و... است که به همین دلایل در ایران به‌جز سرمایه‌گذار دولتی، سرمایه‌گذار خصوصی به سمت ساخت این نوع از آثار نمی‌رود.

«استرداد» که در ژانر درام تاریخی جای می‌گیرد، سومین ساخته‌ی علی غفاری در مقام کارگردانی یک فیلم سینمایی است که به مسئله‌ی گرفتن غرامت از متفقین پس از پایان جنگ جهانی دوم می‌پردازد. این غرامت که بیش از 11 تن طلا است باید از شوروی به ایران برسد. حمید فرخ‌نژاد سرهنگ ارتش شاهنشاهی است و مامور می‌شود تا به مسکو رفته و این محموله را تحویل بگیرد اما در این سفر افرادی وی را همراهی می‌کنند که هر کدام قصد دارند به نحوی این طلاها را به چنگ بیاورند.

«استرداد» با تعلیق‌های بسیار خوبی که در داستان دارد، فیلم‌برداری، طراحی صحنه، جلوه‌های ویژه و هزینه پنج میلیارد تومانی یکی از آثار فاخر جشنواره سی و یکم بود که توانست 4 سیمرغ بلورین جشنواره را نیز تصاحب کند. با اینکه تغییراتی در پایان داستان صورت گرفته و 15 دقیقه از فیلم نیز حذف شده است اما به نظرِ برخی از کارشناسان، «استرداد» از نظر تاریخی دچار تحریف‌هایی نیز شده است که شاید جمله‌ی ابتدای فیلم مبنی بر «برداشت آزادی از واقعه‌ی...» توجیهی برای این کار بوده است!

فیلم سینمایی استرداد

برخی از ایرادات تاریخی این فیلم را می‌توان در موارد ذیل بررسی نمود:

1) در اصل اینکه آیا این غرامت به ایران داده شده است یا نه هنوز تردید وجود دارد!

2) راه‌آهن ایران در سال 1350 به راه‌آهن ترکیه متصل شده است یعنی 16 سال پس از تاریخی که وقایع فیلم رخ می‌دهد؛ پس امکان انتقال طلاها به ترکیه وجود نداشته است.

3) در زمان وقوع این ماجرا، در ارتش شاهنشاهی افسر زن وجود نداشته است.

4) و...

  • سید مهدی موسوی
۰۳
مهر

یادداشتی بر فیلم «پل چوبی»/ یادداشت اختصاصی برای وطن آنلاین

تحلیل یک فیلم بدون توجه به مقتضیات و شرایط مکانی و زمانی، تحلیلی ناقص و گاه اشتباه خواهد بود. به همین دلیل، برداشت‌های فرامتنی که عموما در دو حوزه‌ی سیاسی و اجتماعی نمود پیدا می‌کنند، بدون توجه به این شرایط، عملاً بی‌معنی خواهند بود.

«پل چوبی» چهارمین فیلم مهدی کرم‌پور را از دو منظر کلی می‌توان مورد بررسی قرار داد. تم اصلی کار که بر مبنای «عشق» و با جمله کلیدی «عشق یعنی اینکه حالت خوب باشه» شکل گرفته است، برخلاف نظر برخی از منتقدان تنها برای سرپوش گذاشتن بر دیالوگ‌های سیاسی استفاده نشده است. به عبارت دیگر «عشق قدیمی» یک موضوع مستقل در کنار موضوع «انتخابات سال 88 و حوادث پس از آن» است.

از منظر اول، «پل چوبی» با نگاهی به مثلث عشقی فیلم «کازابلانکا»ی مایکل کورتیز ساخته شده و قرار است تم سیاسی خودش را نیز در فضای قبل و بعد از انتخابات سال 88 تعریف کند و از منظر دوم فیلم یکی از راه‌های ماندگاری و حیات جنبش‌های سیاسی را در داشتن یک هدف مشخص و متعالی می‌داند. حال وقتی این هدف همانند اهداف مقدس انقلاب اسلامی سال 57 نباشد، باید هدفی دم دستی و قابل دسترس باشد؛ یعنی در این تفسیر، «عشق و دوستی» هم می‌تواند هم‌تراز گرایش‌های مذهبی و اعتقادی قرار گرفته و سبب زنده‌ماندن یک جنبش سیاسی گردد. اما «پل چوبی» این مسئله را چطور بیان می‌کند؟!

پل چوبی

  • سید مهدی موسوی
۲۳
شهریور

انصراف سازندگان «فرشتگان قصاب» از اکران سینمایی فیلم‌شان از چند منظر قابل بررسی است. اولین مسئله عدم تمایل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اکران عمومی این فیلم در سینماست که محمد قهرمانی در مصاحبه‌ای به این موضوع اشاره می‌کند. در واقع می‌توان گفت «عدم تمایل» مودبانه‌ترین واژه برای بیان ترس یا وادادگی مسئولان مرتبط با حوزه اکران است.

به یاد بیاورید فیلمی مثل «شکارچی شنبه» را که چند سال پشت صف اکران ماند و بعد با آن اوضاع افتضاح و مظلومانه اکران شد و پس از مدت کوتاهی تعداد سینماهای اکران‌کننده‌ی آن به دو الی سه مورد کاهش یافت. نگارنده این یادداشت به هیچ وجه قصد ندارد که مسئولین فعلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به ترس از اکران یک اثر سینمایی متهم کند؛ چون اولا «فرشتگان قصاب» در سی و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر هم که قبل از این دولت برگزار شد، با بغض مسئولان جشنواره نسبت به این فیلم در بخش خارج از مسابقه اکران شد و دوما مثال ذکر شده (شکارچی شنبه) در همان دولت احمدی‌نژاد با کم‌لطفی مسئولان و سرمایه‌گذار ناتوانی چون موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی مدت‌ها منتظر اکران عمومی ماند.

سانسور یا تحریم

در کنار این دو فیلم، «عروس افغان» ساخته‌ی ابوالقاسم طالبی را هم بگذارید که چندین سال مجوز اکران نگرفت و سرانجام همانند «فرشتگان قصاب» از شبکه‌ی یک سیما پخش شد. البته با این تفاوت که سازندگان «فرشتگان قصاب» از ترس بیات شدن فیلم آن را سریع‌تر به صدا و سیما فروختند.

آیا عدم اعطای مجوز اکران به این فیلم‌ها را هم می‌توان تحریم نامید؟ آیا سازندگان این فیلم‌ها هم بیانیه اعتراضی دادند و به خاطر این عدم مجوز با هر رسانه‌ای مصاحبه کردند؟ راستی در این دولت قرار است چه اتفاقی بیافتد؟ قرار است هر فیلمی که ساخته می‌شود اکران عمومی شود؟ طبیعتا جواب «خیر» خواهد بود.

  • سید مهدی موسوی
۱۴
مرداد

اشاره: 

همه‌ی ما آدم‌ها در طول زندگی خودمان بارها مجبور به انتخاب و تصمیم‌گیری هستیم و گاهی این تصمیم‌ها مسیر زندگی ما را به کلی تغییر می‌دهند. قرار نیست این تصمیم اتفاق خارق‌العاده‌ای هم باشد؛ گاهی حتی یک کلیک و ارسال ایمیلی ممکن است زندگی یک نفر را نابود کند. فرض کنید در کنار این لحظات حساسِ تصمیم‌گیری، خشم نیز بر انسان غلبه کند. چند نفر از ما می‌توانیم در زمان عصبانی بودن تصمیم درستی بگیریم؟ در طول تاریخ چند انسان از عصبانیت انسان دیگری کشته شده‌اند؟

یک معلم معمولی بر سر جای پارک ماشینش با یک نفر گلاویز می‌شود و در یک لحظه‌ی حساس او را به قتل می‌رساند و این ماجرا داستان «دهلیز» اولین ساخته‌ی بهروز شعیبی را رقم می‌زند. جایی که ما آدم‌ها باید ازخودگذشتی نشان دهیم، سعه صدر داشته باشیم و با لبخند با دیگران برخورد کنیم ممکن است به اشتباه، زندگی خود و دیگران را به نابودی بکشانیم. رضا عطاران در صحنه‌ای که برای مرخصی به خانه آمده است می‌گوید: «بعضی وقت‌ها یه سری چیزها حسرت می‌شه حتی چایی!».

یادداشتی بر اولین سینمایی بهروز شعیبی

علی اصغری (فیلمنامه‌نویس) هر چند مسئله‌ی قصاص را تم اصلی داستان خودش قرار می‌دهد اما «دهلیز» فیلمی در موضوع قصاص نیست. مسئله‌ی اصلی فیلم روابط پدر و پسر، مادر و پسر و پدر و مادر است. درام فوق‌العاده فیلم بیان کشمکش‌های یک زن برای حفظ زندگی‌ای است که برای برخی تمام شده تلقی می‌شود.

 قصاص بهترین قالب برای بیان سنگین‌ترین حکم قضایی و بزرگ‌ترین بخشش است. اما یکی از نشانه‌های اینکه قصاص محور اصلی فیلم نیست، سفیدنمایی بیش از اندازه «دهلیز» است. این سفیدنمایی هم در نشان دادن زندان و مسئولین زندان که شرایط ویژه‌ای برای دیدار پدر و پسر و بازی کردن آنها فراهم می‌کنند و هم در همه‌ی آدم‌هایی که به غیر از خواهر مقتول برای بخشیده شدن قاتل تلاش می‌کنند جلوه کرده است. از این منظر شاید «دهلیز» کمی اغراق کرده باشد اما در این یادداشت سعی می‌کنیم از نگاه ویژه‌ی کارگردان به زندگی صحبت کنیم.

خوب است اشاره کنیم که سفیدنمایی‌های این فیلم و فیلم «هیس، دخترها فریاد نمی‌زنند» که هر دو در مورد قصاص و همزمان در حال اکران هستند، به هم شباهت دارد. در هر دو فیلم مسئولان زندان که شاید نمادی از حکومت هم باشند، خوب هستند. اما پایان «هیس...» باز است و پایان «دهلیز» به شیرینی و خوبی تمام می‌شود. تفاوت دیگر جایی است که سوژه خوب فیلم «هیس...» می‌توانست تا انتها محور اصلی داستان قرار بگیرد اما به انحراف کشیده شده و بر روی قصاص قاتل متمرکز می‌شود و دقیقا ضربه اصلی را نیز از همین جا می‌خورد اما «دهلیز» تا آخر داستان به خط اصلی قصه وفادار می‌ماند.

 

  • سید مهدی موسوی
۲۶
تیر

«خودزنی» دومین تجربه‌ی احمد کاوری در مقام کارگردانی یک فیلم سینمایی است. «نفوذی»، اولین فیلم سینمایی او توانست نظر بسیاری از منتقدان را به خودش جلب کند. وی به غیر از کارگردانی، در چند پروژه سینمایی دستیار کارگردان، نویسنده، برنامه‌ریز و حتی بازیگر نیز بوده است.

کاوری متولد 1344 در کشور عراق است که سال‌های زیادی را در خوزستان زندگی کرده و دوران دفاع مقدس را به خوبی درک کرده است. همین مسئله یکی از دلایل علاقه‌ی او به سینمای جنگ است. وی فعالیت هنری خود را از سال 64 با کار تئاتر شروع کرده و در سال 70 چند فیلم کوتاه مستند و گزارشی را کارگردانی کرده است. در این یادداشت قصد داریم تحلیلی کوتاه داشته باشیم بر آخرین اثر او که هم‌اکنون در حال اکران است.

خودزنی

«خودزنی» اقتباسی از رمان 144 صفحه‌ای «دزد و سگ‌ها» نوشته «نجیب محفوظ»، نویسنده مصری است که تبدیل آن به فیلمنامه خودزنی 7 ماه به طول انجامیده است.

کیانوش ذبیحی با بازی درخشان امیررضا دلاوری در زندان متوجه می‌شود که همسرش (در واقع همسر دوم او) طلاق غیابی گرفته و به ازدواج یکی از دوستانش درآمده است. وی پس از آزادی از زندان تلاش می‌کند تا دخترش را از همسر سابقش بگیرد. داستان در بستر این کشمکش‌ها شکل می‌گیرد.

  • سید مهدی موسوی
۱۸
ارديبهشت

عفاف و حجاب یکی از ارکان اساسی فرهنگ جامعه اسلامی ما است که در طی سال‌های پس از انقلاب، همواره محل بحث و چالش‌های فراوانی بوده است. درحالی‌که عفاف مفهومی فردی و اجتماعی است، حجاب امری صرفاً اجتماعی می‌باشد که نقش مهمی در تحکیم پایه‌های اخلاقی و انسانی جامعه دارد.

در این میان سینما به‌عنوان رسانه‌ای پویا و محبوب با پتانسیل‌های بالا، جایگاه ویژه‌ای در امر حفظ و ترویج حجاب دارد. هنر سینما و جذابیت همراهش، همان‌طور که می‌تواند مروج حجاب باشد، می‌تواند عنصر موثری در سرکوب و تخریب چهره حجاب در جامعه باشد. چه بسا اگر نتواند رسالت خود را در این زمینه به خوبی اجرا کند، آثار زیان‌بارتری نسبت به سایر محصولات فرهنگی، به بار آورد. الگوبرداری از هنرمندان جدا از درست یا نادرست بودنش، امری اجتناب‌پذیر است.

ناگفته نماند که سینماگران ما وظیفه بسیار سخت‌تری نسبت به سایر هم‌کیشان خود در سایر نقاط جهان دارند. ایستادگی در برابر فطرت اصیل سینما که هنری برخاسته از شهوت و شهرت است و ایفای نقش همراه با عنصر جذابیت و سرگرمی، بدون انگاره‌های جنسی و خودنمایی کار بسیار مشکلی است.

قابل ذکر است که سینمای فعلی ایران، همواره بسیار پاک و انسانی‌تر از سینمای غرب بوده است. با این حال مسیری که این سینما طی می‌کند با مسیر آرمانی و مورد انتظار ما بسیار فاصله دارد.

بررسی کارنامه سینمایی دولت نهم و دهم از این جهت قابل اهمیت است که نمی‌توان نقش مهم و تاثیرگذار  مسئولین را در صدر مدیریت فرهنگی و هنری کشور، انکار کرد.

سینمای ایران درحالی وارد چهارمین دهه‌ی خود می‌شود که سه دوره متفاوت را پشت سر گذاشته است؛

  • سید مهدی موسوی
۰۱
ارديبهشت

تبیین اندیشه‌ها و آراء متفکرانی که در قید حیات نیستند گاه همراه با افراط و تفریط‌هایی می‌شود که به مرور زمان اصل آن اندیشه‌ها را نیز دچار تحریف می‌کند. در این میان مراجعه به آثار مکتوب به جای مانده از آن فرد، میزان و ملاک خوبی برای مقایسه بین آنچه که رسانه‌ها از آن «انسان» به ما نشان داده‌اند و آنچه که در عالم واقع وجود داشته است، می‌باشد.

سید مرتضی آوینی از جمله «انسان»هایی است که در زمان حیاتش از یک طرف مغضوب گروهی خاص بود و از طرف دیگر مورد حمایت گروه خاصی دیگر! اما بلافاصله بعد از شهادتش اوضاع فرق کرد و گروهی از آن مخالفان به دار و دسته موافقان پیوستند. براستی علت تغییر رویکرد برخی از آن مخالفان چه بود؟ چرا موافقان جدید آنچه را که جزو ضعف‌های آوینی می‌دانستند پنهان کردند و در عوض برخی از نقاط مثبت او را آنچنان پر و بال دادند و گاه به نفع جریان خود مصادره کردند که گویی سال‌هاست آوینی را می‌شناسند و با او هم پیاله بوده‌اند!

به نظر این‌که چرا برخی از بزرگان در زمان حیاتشان شناخته شده نیستند و پس از مرگ معرفی می‌شوند، مسئله‌‌ی چندان عجیبی نیست. آوینی و امثال آوینی کسانی نبودند که به دنبال کسب نام و شهرت برای خودشان باشند اما اینکه آیا در زمان حیاتشان به درستی از ظرفیت‌های آنها استفاده شده است یا نه مسئله‌ی دیگری است. نه تنها آوینی بلکه هر متفکر و اهل معرفت را باید آن‌گونه که بود، شناخت، به نسل جوان معرفی کرد و اندیشه‌های او را کاربردی نمود.

در این ویژه‌نامه که به مناسبت سالگرد شهادت سید شهیدان اهل قلم آماده شده است، از زوایای مختلف به بررسی زندگی‌نامه و افکار آن شهید پرداخته‌ایم. یادداشت‌ها و گفت‌وگوهایی که در پیش رو دارید شاید در برخی از موارد اختلاف دیدگاه‌های خاصی با هم داشته باشند اما در حقیقت بیان‌کننده آن چیزهایی است که از نسل گذشته در مورد آوینی به «شاگردان جوان او» رسیده است.


پ.ن: این ویژه نامه که برای خبرنامه دانشجویان ایران آماده شده بود، از طریق هاست کویرنشین نیز قابل دسترسی است.

برای دریافت ویژه نامه بر روی لینک زیر کلیک نمایید.

ویژه نامه سید شهیدان اهل قلم
حجم: 1.98 مگابایت


  • سید مهدی موسوی
۰۵
فروردين

سال حاشیه‌ها، بیانیه‌ها و تجمع‌ها

آخر سال که می‌شود اکثر روزنامه‌ها و مجلات، ویژه‌نامه‌ای را برای سال جدید آماده می‌کنند که حاوی گزارش‌هایی از اتفاقات مهم آن سال است. گاهی در کنار مرور این اتفاقات تلخ و شیرین، بنا به سلیقه و نظر خودشان مثلاً بهترین بازیگر سال، بهترین کارگردان سال و... را هم معرفی می‌کنند.

حالا چند روزی است که سردبیر «خبرنامه دانشجویان ایران» نیز از من خواسته است تا گزارشی از وضعیت سینما در سال 91 بنویسم. سالی که آنقدر حاشیه برای این سینمای نحیف به‌وجود آمده است که من هنوز هم فکر می‌کنم «قلاده‌های طلا»، «گشت ارشاد» و «خصوصی»، دو ـ سه سال پیش اکران شده‌اند! براستی آنچه که ما را از این سینما دور کرده چه بوده است؟


در بررسی وضعیت سینما در یک بازه‌ی زمانی خاص باید موارد ذیل را مدنظر داشته باشیم:

ـ وضعیت اکران: ترکیب و نوبت اکران، تعداد سینماهای اختصاص داده‌شده به فیلم‌ها، فروش فیلم‌ها و حواشی اکران.

ـ وضعیت ساخت و تولید: صدور مجوز، تولید فیلم‌های با مجوز، تولید فیلم‌های زیرزمینی، ژانر و موضوعات مورد علاقه‌ی سینماگران در آن بازه‌ی زمانی و حواشی تولید.

ـ سیاست‌گذاری‌ها و بودجه‌های کلان و نهادهای مسئول: سازمان سینمایی و نهادهای دولتی (مثل فارابی، موسسه رسانه‌های تصویری و...)، اصناف، اتحادیه‌ها، خانه‌ی سینما و...

ـ جشنواره فیلم فجر: فیلم‌های راه‌یافته به بخش مسابقه، جوایز اهداشده، فیلم‌های برتر و حواشی جشنواره.

ـ جشنواره‌ها و همایش‌های دیگر: جشنواره فیلم کودک، جشنواره فیلم‌های کوتاه، 100 و مستند، جشنواره عمار، جایزه سینمایی ققنوس و...

 

بیان تمام موارد بالا نه تنها در یک یادداشت کوتاه نمی‌گنجد، بلکه مرور برخی از آیتم‌ها شاید برای مخاطب عام کسل‌کننده هم باشد؛ لذا تنها به شرح مهم‌ترین وقایع سینمایی سال 91 می‌پردازیم.

  • سید مهدی موسوی
۰۷
اسفند

بعضی وقت ها بعضی چیزها بد هستند بعضی وقت ها خوب

بعضی وقت ها اسکار سیاسی است و بعضی وقت ها نه

شما مشکلی دارید؟

تنها روزنامه ای که امروز به مراسم اسکار 2013 در صفحه اول پرداخته بود، روزنامه بانی فیلم بود. این مطلب را نوشتم چون شاید فردا کسانی بخواهند اسکار را سیاسی بخوانند و... شاید همین روزنامه مردم سالاری که مراسم گلدن گلوب را سیاسی خوانده است، تیترهای صفحه ی اول سال گذشته اش را فراموش کرده است.

نوشتم حق به حق دار رسید، چون انتظاری بیشتر از این از مراسم اسکار نمی رود. شما ناراحت هستید که چرا «آرگو» جایزه گرفته است؟ اگر نمی گرفت پس به چه فیلمی می خواستند جایزه بدهند؟

صفحه اول چند تا از روزنامه های کشور پس از مراسم گلدن گلوب 2013 را می توانید در ادامه مطلب بخوانید. (این روزنامه ها در تاریخ 26 دی ماه 1391 چاپ شده اند)

  • سید مهدی موسوی
۰۱
اسفند

خبر به نقل از پایگاه اطلاع رسانی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل:

 اختتامیه بخش تجلی اراده ملی سی‌ویکمین جشنواره فیلم فجر با حضور حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، سینماگران و مسئولان سینمایی کشور در تالار ایوان شمس برگزار شد و بیشترین جایزه ها از آن فیلم تنهای تنهای تنها ساخته احسان عبدی‌پور شد.

 اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه‌های سراسر کشور جایزه خود را به فیلم تنهای تنهای تنها ساخته احسان عبدی پور اهدا کرد.

 رضایتی دبیر اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل پس از اهدای جایزه خود به احسان عبدی‌پور گفت: فیلم تنهای تنهای تنها روایت ‌گر ایرانی است که دغدغه‌های ملت آن 34 سال مظلومانه در سینمای ایران سانسور شد و این فیلم از گفتن آن‌ها خجالت نکشید و جا داشت که این فیلم در بخش بین‌الملل هم مورد توجه قرار می گرفت.

متن بیانیه هیئت داوران اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل به شرح زیر است:

 انقلاب اسلامی ایران یگانه منادی اسلام ناب محمدی در زمانه‌ی حکومت نفس اماره است. سی و چهار سال پیش امام امت بنای انقلابی را نهاد که بن‌مایه‌ی اصلی آن دگرگونی فرهنگی و تحولات انفسی آحاد امت بود. تداوم این حرکت مبارک منوط به پافشاری بر نقاط قوت و مزیت‌های این حرکت مبارک می‌باشد؛ امری که رهبر فرزانه انقلاب در تمام مدت زعامت خویش بر این مهم تاکید داشته‌اند. دغدغه‌هایی از جنس فرهنگ که خواب را از چشمان مبارک ایشان ربوده است.

بیشک عرصه‌ی سینما یکی از مقولات تاثیرگذار در فضای خطیر فرهنگی است. امری که مدیریت آن علاوه بر جهت‌دهی افکار عمومی و الگوسازی زندگی مبتنی بر دین در داخل کشور می‌تواند موجبات صدور انقلاب اسلامی ایران را فراهم سازد و دل دلبستگان به اسلام ناب محمدی را در سراسر گیتی شاد نماید که گزاره دوم؛ امروز و در زمانه‌ی بیداری ملت‌های مسلمان از اهم موضوعات نظام اسلامی است.

 جشنواره فیلم فجر نمایان‌گر عملکرد یکساله سینمای کشور به مخاطبین است که گاهی مجالی برای خودنمایی و خودستایی جریان‌هایی بوده که کمترین قرابت را با گفتمان انقلاب پیر خمین داشته است و بر کسی پوشیده نیست که اصل قرابت گفتمانی علت‌العلل شکل‌گیری جشنواره‌ای بوده که مزین به نام فجر گردیده است. اما بعد از عبور از دهه اول تولد این جشنواره، خروج قطار سینمای ایران از ریل انقلاب باعث دلسردی شیفتگان گفتمان انقلاب شده بود.

 به یاری حضرت رب، جشنواره سی و یکم امتداد همان رویشی بوده که در جشنواره‌ی سی‌ام شاهد آن بوده‌ایم؛ حرمت حریم خانواده، جاری بودن روابط انسانی، گریز از تهرانیزه شدن، دارا بودن روح امید و نشاط و پر رنگ بودن نقش توکل از شاخصه‌هایی بوده‌اند که در غالب آثار جشن سینمایی امسال مشهود بوده‌اند؛ که می‌تواند این نهال را قوت بخشد.

 جنبش دانشجویی به عنوان دیدبان فرهنگی جامعه، با قضاوت‌های سیاسی و اظهار نظرهای قبیله‌ای در پدیده‌های فرهنگی از جمله عرصه مهم سینما و یا اینکه طومار یک فیلم را به دلیل انتقادی کوچک بپیچیم، مخالف است. اینکه تنها کسانی که در تشکیلات سینما صاحب عده و عده می‌باشند امکان بروز داشته باشند و کسانی که با وجود شایستگی‌های فنی و محتوایی از شارلاتانیزم تبلیغاتی و رانت‌های قبیله‌ای بی‌بهره‌اند، کنار گذاشته شوند، شایسته‌ی نظام اسلامی نمی‌باشد.

 متاسفانه طی سال های گذشته شاهد آن بودیم که سینمای کشور دچار پدیده ی سانسور درونی شده بود. به این معنا که در طی بیست سال حتی یک فیلم در رابطه با انقلاب اسلامی ساخته نشد، شهیدان جبهه ی علمی انقلاب مغفول ماندند و هزار و یک غفلت دیگر! اما نکته ی محل تأمل اعتراض و پرچم داری عده ای نسبت به پدیده ی سانسور است که خود عامل این سانسوریسم شدند. در همین راستا اتحادیه‌ی انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل با توجه به مضامین عمیق اسلامی ـ ایرانی، جایگاه خانواده و نظام آموزشی، وجهه‌ی بین‌المللی فیلم و ابعاد انقلابی، فیلم «تنهای تنهای تنها» را به عنوان فیلم منتخب خود معرفی می کند.

 به هر سو جشنواره‌ی سی و یکم آغاز مسیری طولانی برای رسیدن به سینمای ملی ایران اسلامی است که باید تمام همّ و توجه مسئولین به حفظ و پرورش این فضا ـ که با میدان دادن به فیلمسازان جوان امکان پذیر است ـ معطوف باشد.

 محمدامین مهدی‌نژاد، سید مهدی موسوی، علی کرد و عطیه توسلی

25/11/1391

 

  • سید مهدی موسوی