کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هنر» ثبت شده است

۳۰
مهر

* این مطلب به سفارش سایت خبرنامه دانشجویان ایران نوشته شده است:

بوسیدن روی ماه سومین تجربه همکاری مشترک همایون اسعدیان و منوچهر محمدی در مقام کارگردان و تهیه‌کننده می‌باشد. هر چند به زعم نگارنده فیلمی چون «ده رقمی» ـ با اینکه به مذاق بعضی‌ها خوش نیامد ـ هم یک سر و گردن از آثار سخیف و بی محتوای به اصطلاح طنز امروزی بالاتر بود، هر دو فیلم «طلا و مس» و «بوسیدن روی ماه» در جایگاه فیلم‌های خوب و با ارزش سینمای ایران قرار می‌گیرند.

 بانک جامع اطلاعات سینمای ایران (سوره سینما) در مورد این دو سینماگر با تجربه می‌گوید:

«همایون اسعدیان متولد 1337 اصفهان، فارغ التحصیل سینما از دانشکده هنرهای دراماتیک است. وی فعالیت هنری را سال 1353 با ورود به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و با شرکت در کلاس های آموزش فیلمسازی و ساختن فیلم‌های 8 م.م آغاز کرد و فعالیت در سینمای حرفه‌ای را از سال 1365 با فیلم «دبیرستان» به عنوان عکاس تجربه کرد.» و «منوچهر محمدی متولد 1335 آبادان، فارغ التحصیل جامعه‌شناسی از دانشگاه تهران است. وی فعالیت سینمایی را سال 1358 آغاز کرد. از فعالیت‌های او می‌توان به تهیه تولید سریال‌های متعدد تلویزیونی، فیلم‌های کوتاه، مستند و سینمایی، مدیرعامل خانه سینما، تأسیس مؤسسه «فرادین»، مدیریت در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیریت گروه‌های تولیدی در تلویزیون اشاره کرد.»

طرح اولیه داستان «بوسیدن روی ماه» از منوچهر محمدی و فیلم‌نامه نهایی کار همایون اسعدیان می‌باشد.

 

بوسیدن در یک کلمه

با وجود گذشت بیش از 20 سال از جنگ، دو زن سالخورده شنبه‌ی اول هر ماه، برای گرفتن خبری در مورد فرزندانشان به بنیاد شهید می‌روند تا اینکه پیکر یکی از شهدا پیدا می‌شود. اما مادر او به واسطه دلایلی که در فیلم به آن اشاره می‌شود، سعی می‌کند این شهید را با نام فرزند دوست دیرینه‌اش فروغ معرفی کند. داستان این فیلم درباره‌ی دو مادر است. مادرانی که سال‌هاست انتظار بازگشت فرزندشان را می‌کشند.

«بوسیدن روی ماه» به شدت در یک فضای ایرانی و گرم سیر می‌کند و از این منظر دست کمی از فیلم «طلا و مس» ندارد. هر چند که فیلم گوشه‌هایی از زندگی امروزی را نیز به تصویر می‌کشد (مانند رفتار جوان‌ها و اتفاقات داخل شهر) اما روح ایرانی بودن و فضای صمیمیت فیلم، بر این موارد سایه می‌اندازد.

طراحی صحنه ـ خصوصاً داخل خانه ـ از المان‌های یک خانه‌ی قدیمیِ ایرانی حکایت می‌کند. چه آنکه محبت‌های احترام سادات به فرزندانش ـ مثل آماده کردن غذا برای سفر بچه‌ها و... ـ این حس مادرانه را بیش از پیش گسترش می‌دهد.

اگر بخواهیم «بوسیدن روی ماه» را در یک کلمه خلاصه کنیم، باید بگوییم «مادر». «مادر»ی که در شکاف بین نسل گذشته و نسل امروز، برتری‌های خودش را به اثبات می‌رساند و ذهن بیننده را درگیر این تفاوت بین نسلی می‌کند. بنابراین بوسیدن روی ماه فیلم با موضوع شهدا نیست بلکه در مورد مادران شهید است.

 

روی ماهش را ببوس

برتری‌های نسل گذشته در رفتارهای انسانی کاراکترها و تفاوت نمای داخلی خانه و نمای شهر خود را نشان می‌دهد. پیرنگ اصلی داستان با پیدا شدن پیکر یکی از شهدا شروع می‌شود و در کنار این پیرنگ، داستان‌هایی فرعی شکل می‌گیرند.

نگار دختر جوانی که علاقمند به پسری می‌باشد در انتهای یکی از پیرنگ‌های فرعی دچار تغییر و تحول می‌شود. اما این داستان فرعی سعی در بیان چه نکته‌ای دارد؟ بگذارید تمام رفتارهای درون فیلم را از دیدی مادرانه بنگریم.

مادر نگار فردی به شدت سخت‌گیر است که البته از دروغ گفتن هم ابایی ندارد. همین رفتارهای سخت‌گیرانه سبب می‌شود که نگار به بهانه‌ی درس خواندن و البته برای آنکه راحت‌تر بتواند با پسر مورد علاقه‌اش ارتباط داشته باشد، به خانه احترام سادات (مادر بزرگش) می‌رود. اما رفتار مادر بزرگ پس از فهمیدن این موضوع چگونه است؟ رفتار وی از دو جنبه قابل بررسی است.

اول آنکه فهمیدن این رابطه زمانی است که احترام سادات پسری را در کوچه می‌بیند و بعد پی به ماجرا می‌برد. پس از این نظر که چرا احترام سادات در مقابل تلفن‌های نگار سخت‌گیری نمی‌کند و فقط تذکراتی را در مورد زیاد خندیدن و سنگین رفتار کردن و با ادب بودن می‌دهد، نمی‌توان او را محکوم به بی‌تفاوتی در مقابل این رفتار زشت دختر در رابطه با یک نفر دیگر کرد. چه آنکه پس از دیدن پسر، ابتدا از او می‌خواهد که به پدر و مادرش سلام برساند (تاکید بر جایگاه والدین) و دوم آنکه رفتارهای فرزندان شهیدش را در زمان جوانی و عاشق بودنشان پر رنگ می‌کند. (یکی از تفاوت‌های نسل گذشته و نسل امروز)

اما سوالی که فیلم به آن جواب نمی‌دهد این است که چرا مادربزرگ اقدامی عملی در این رابطه انجام نمی‌دهد؟ یک پاسخ آن است که داستان اصلی ما چیز دیگری است نه یک داستان عاشقانه، و دوم آنکه تغییر رفتار دختر در انتهای فیلم، نشانه‌ای از تاثیر رفتارهای مادربزرگ بر او می‌باشد.

نگار نماینده بخشی از جامعه امروزی است با بخشی از خوبی‌هایی که فراموش کرده است. اما به نظر جواب چند سوال ناتمام در انتهای این پیرنگ فرعی به عهده‌ی بیننده گذاشته می‌شود:

1) آیا مادربزرگ در قبال نوه‌اش، وظیفه خود را تا انتها انجام داد؟

2) آیا عکس‌العمل رفتارهای والدین باعث ایجاد رابطه دختر و پسر شده است؟

بگذارید به پیرنگ اصلی بازگردیم. احترام سادات پس از آنکه متوجه می‌شود فروغ به دلیل بیماری خاصی که دارد، عمر چندانی نخواهد داشت، تصمیم می‌گیرد فرزند شهیدش را به جای فرزند فروغ معرفی کند و در این راه با مشکلاتی روبرو می‌شود که داستان «بوسیدن روی ماه» را شکل می‌دهند.

در این بخش از داستان با تفاوت دیگری از نسل گذشته با نسل امروز مواجه می‌شویم. «حاج آقا مصطفوی» که زمانی طولانی در بنیاد شهید بوده است، رابطه‌ای عاطفی و خارج از ساختارهای سفت و سخت اداری و وظایف خودش با مراجعه‌کنندگان دارد اما در مقابل فرد جوانی که جای او را گرفته است نه تنها این رابطه صمیمانه را با مراجعه‌کنندگان ایجاد نمی‌کند بلکه خصلت‌های منفی زیادی را هم از خودش نشان می‌دهد.

اول آنکه حضور خود در این سمت را پلی برای رسیدن به جاهای بالاتر می‌داند، دوم؛ با اینکه با شهدا و بازماندگان جنگ در ارتباط است، هیچ عاطفه و ارتباطی با این مقولات ندارد و حتی از آثار به جامانده از شهدا هم با عنوان خرت و پرت یاد می‌کند و سوم؛ در سمت فعلی تمرکزی ندارد و به قول معروف «دل به کار نمی‌دهد».

فیلم در بیان این تفاوت نسل گذشته و نسل امروز نکته‌های دیگری را هم بیان می‌کند که ذکر همه‌ی آنها از چارچوب یک یادداشت کوتاه خارج خواهد شد. مثلاً این مسئله که حضور یک مدیر جوان در یک مرکز با تغییر یک سری شرایط ثابت و مغفول‌مانده مثل تعمیر ساختمان فرسوده نیز همراه خواهد شد که در جای خود امری نادرست و اشتباه نیست.

به همان نگاه مادرانه‌ی قبل بازگردیم. احترام سادات با مشاهده‌ی صحنه‌ی تصادف در خیابان می‌گوید: «خدا به مادرش صبر بدهد»، همین نگاه مادرانه در جزء جزء داستان خودنمایی می‌کند به طوری که وقتی فروغ بر سر تابوت فرزند احترام سادات می‌رود، با حسی مادرانه متوجه می‌شود که این فرزند خودش نیست و این مسئله با اینکه در شرایط عادی غیر واقعی جلوه می‌کند اما با فضاسازی‌های گذشته چیزی جز بیان یک حس مادرانه نخواهد بود.

 

حاشیه‌های نه چندان کمرنگ رسانه‌ها بر فیلم

«بوسیدن روی ماه» مثل تمام فیلم‌های این سال‌های سینمای ایران، موافقان و مخالفان خودش را داشته است. اما در این میان با وجود اینکه این فیلم را می‌توان در زمره‌ی آثار ارزشی جبهه‌ی فرهنگی انقلاب اسلامی دانست ـ حتی با وجود ضعف‌هایی که در پرداخت داستان وجود دارد یا جملاتی که بیان می‌شود ـ گروهی از مخالفان آن را فیلمی ضد ارزش‌های دفاع مقدس می‌دانند.

این گروه از مخالفان که به طرز جالبی از مخالفان «طلا و مس» هم بوده‌اند! با معرفی و نقد فیلم سعی می‌کنند مادران نشان داده شده در فیلم را در مقابل جمهوری اسلامی قرار دهند. مادرانی که همچنان که پیش تر توضیح داده شد در برخی از صحنه های فیلم بنا بر غریزه مادری‌شان برای مردم کوچه و بازار به ویژه برای جوانان دلسوزی نشان می دهند. اینکه این دلسوزی ها را به پای مقابله با جمهوری اسلامی بگذاریم براستی صحیح است؟ آیا بی‌توجهی نسل امروز به نسل دل‌سوخته‌ای چون خانواده شهدا که در جای جای فیلم با صحنه‌های مختلفی چون اتوبوس، خیابان، خود بنیاد شهید! و... نشان داده می‌شود ضدیت با ارزش‌های انقلاب اسلامی است؟


  • سید مهدی موسوی
۲۸
فروردين

صحبت‌های ابوالقاسم طالبی در برنامه‌ی هفت 25 فروردین 91، نکاتی بس عجیب و قابل تامل برای همه‌ی مردم داشت. صحبت‌هایی در باب انتخابات سال 88، ساکتین فتنه، نقش رهبری در خنثی کردن فتنه، داستان قلاده‌های طلا و... اما آنچه که نگارنده را برآن داشت که مطلبی در این موضوع بنویسد نکاتی است که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد:

1) ساخت فیلم درجه یکی چون قلاده‌های طلا که معیارهایی چون ساختار حرفه‌ای، جهت‌گیری ارزشی و انقلابی و برخورداری از مخاطب را دارد، جواب بسیار خوب و محکمی به آن دسته از افراد است که به‌طور کل خواستار برچیده‌شدن و حذف سینما هستند و به خیال واهی و ابلهانه خویش تنها راه ممکن در اصلاح سینمای فعلی را کار سلبی می‌دانند. این افراد که متاسفانه کم هم نیستند با اندک خواندن این آثار قابل قبول در عرصه انقلاب اسلامی، نه تنها وظیفه خویش را در حوزه توزیع و مصرف محصولات فرهنگی فراموش کرده‌اند بلکه هیچ گاه تصور نمی‌کنند که کسی از بین خودشان بتواند کار تولیدی هم انجام دهد.

2) صحبت‌هایی صریح ابوالقاسم طالبی از ارزش‌ها و اعتقادات خودش و دفاع از ولایت و رهبری، مخاطب خاص و ویژه‌ای هم داشت. سوال من اینجاست که چرا برخی از افراد معتقد به ارزش‌های انقلاب اسلامی، در محیط‌هایی مثلا! هنری قدرت دفاع و صحبت از اعتقادات خودشان را ندارند؟! چند نفر مثل طالبی در جمع سینماگران حرف از انقلاب و بسیجی بودن خودشان می‌زنند؟ تعارف نکنیم، افراد بسیاری را دیده‌ام که متاسفانه خجالت می‌کشند که از گفتمان خودشان صحبت کنند. آیا انقلاب اسلامی و مفاهیم دینی و ارزشی پاسخگوی همه‌ی نیازهای ما نیستند؟

3) مشکلات بسیاری برای ساختن این نوع فیلم‌ها وجود دارد که طالبی به بخشی از آنها در برنامه‌ی هفت اشاره کرد. اما این همه‌ی ماجرا نبود. طالبی تقریباً در تمام کارهای سینمایی خودش دچار یک بی‌مهری از طرف عده‌ای قلیل اما با نفوذ شده بود. چه در فیلم‌هایی مثل «عروس افغان»، «جنگ کودکانه» و «آقای رئیس جمهور» و چه در فیلم «دست‌های خالی» که با نامردی تمام در جشنواره فجر سال 85 مورد بی‌لطفی هیات داوران قرار گرفت. اما آیا طالبی دست از اهداف خودش برداشت؟ آیا به سراغ فیلم‌های سخیف و به اصطلاح بساز و بفروش رفت؟

4) طالبی موضع‌گیری‌های عادلانه و عاقلانه دیگری هم دارد. مثل مخالفت با شیوه‌ی حذف فیلم‌هایی چون «گشت ارشاد» و «خصوصی» یا جو به راه افتاده در فاسد نشان دادن کل سینما. یا حتی موضع‌گیری نسبت به فیلم «جدایی نادر از سیمین». اما طیفی از افرادی که الان حامی فیلم قلاده‌های طلا شده‌اند، این موضع‌گیری‌ها را برنمی‌تابند و گاهاً با ذکر تیترهایی چون «واکنش عجیب کارگردان قلاده‌های طلا به "فساد در سینما" : برویم از چین بازیگر بیاوریم؟!» به تخریب طالبی می‌پردازند. کاری که با خیلی از کارگردانان دیگر مثل حاتمی‌کیا انجام دادند که نمی‌خواهم بیشتر از این در مورد آن توضیح دهم...

بعدنوشت:

بازتاب در رسانه ها:

1) به شجاعت، جرات و... "طالبی" باید احسنت گفت ـ خبرنامه دانشجویان ایران

2) به شجاعت و جرأت "طالبی" باید احسنت گفت ـ خبرگزاری فارس

3) شجاعت و جرأتی که باید به آن "احسنت" گفت ـ عصر امروز

4) به شجاعت، جرات و... "طالبی" باید احسنت گفت ـ افسران

5) به شجاعت و جرأت "طالبی" باید احسنت گفت ـ دانشجویان حامی قلاده های طلا



  • سید مهدی موسوی
۱۵
فروردين
وقوع حوادث پس از انتخابات سال 88 تاثیر عمیقی بر نوع فیلم‌ها و مستندهای ساخته شده طی 2 سال اخیر داشته و نتیجه آن تولید آثار بسیاری با موضوعات سیاسی و اجتماعی بوده است که به طور مستقیم یا غیر مستقیم به این حوادث اشاره داشته‌اند.
 
اما در بین تولیدات سینمایی، بدون شک اثری به قوت «قلاده‌های طلا» که بدون نگاه یک جانبه‌گرایانه ساخته شده باشد وجود ندارد.

درام سیاسی «قلاده‌های طلا» با روایتی مستندگونه به حوادث قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 می‌پردازد. این فیلم با استفاده از تکنیک تعلیق و کنایه دراماتیک، روایتی معماگونه از حضور جاسوسان خارجی در ایران را به تصویر می‌کشد.

در طول داستان فیلم، با دانستن این موضوع که جاسوسی در بین نیروهای وزارت اطلاعات وجود دارد، به تمام نیروهای اطلاعاتی موجود در فیلم شک می‌کنیم و این حس کنجکاوی و تعلیق تا آخرین سکانس فیلم ما را درگیر خود می‌کند.
 
ایده‌ خطرناک فیلم
 
نشان دادن حضور یک فرد خائن در وزارت اطلاعات و نیروهای پلیس، ایده‌ بسیار مشکلی برای ساخت فیلم بوده است. ایده‌ای که حواشی بسیاری را در زمان تولید و حتی تا لحظه‌ اولین اکران سینمایی و پس از آن به‌وجود آورد به نحوی که بارها از محافل خبری در مورد توقف تولید و اکران آن صحبت به میان آمد و حتی اکران آن در زمان جشنواره به تاخیر افتاد. مسئله‌ای که باعث شد در شب اکران فیلم در برج میلاد، 3000 نفر به تماشای فیلم بیایند و از فرصتی که امکان داشت دیگر نصیبشان نشود، استفاده کنند.

البته فیلم تنها به بحث حضور جاسوس در بین نیروهای خودی اکتفا نمی‌کند و اختلافات موجود در نوع برخورد با معترضین خیابانی، حمله به پایگاه بسیج و مردمی که در آن حادثه کشته شدند را نیز روایت می‌کند.
 
واکنش منتقدان
 
انتخاب خزائی، تهیه‌کننده فیلم به عنوان دبیر جشنواره فجر، ابوالقاسم طالبی را در شرایطی قرار داد که فیلمش را وارد بخش مسابقه جشنواره نکند. عاملی که اگر وجود نداشت، به گفته بسیاری از منتقدان، قلاده‌های طلا جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را از آن خود کرده بود. (چه بسا که احتمال دریافت جوایز دیگری هم نصیب این فیلم می‌شد).

پس از اکران فیلم در برج میلاد، اولین واکنش‌های جدی منتقدان و اصحاب سینما شروع شد و نقدهای شفاهی و مکتوب بسیاری در بیان ساختار حرفه‌ای فیلم بیان شد.
 
این تعریف و تمجیدها به ساختار حرفه‌ای داستان و کارگردانی فیلم خلاصه نشد و در آخرین اظهارنظرهای سینماگران در چند روز اخیر، موسیقی فیلم به عنوان یکی از موسیقی‌های مطرح و حرفه‌ای روز مورد بحث قرار گرفت. بهزاد عبدی در این باره می‌گوید: «سرگئی کروتسنکو در «قلاده‌های طلا» از نوعی موسیقی استفاده کرده که در هالیوود و البته موسیقی فیلم جاسوسی و اکشن روز دنیا رایج است.»
 
چرا ممکن است فیلم را دوست نداشته باشیم؟
 
واکنش‌های منفی نسبت به فیلم به چند دسته تقسیم می‌شود. گروهی از تماشگران عدم اشاره فیلم به حوادث دیگرِ بعد از انتخابات را دلیل نقص فیلم می‌دانستند.
 
این تماشاگران ضمن حمایت از ساختار و داستان فیلم به مواردی اشاره می‌کردند که نشان از عدم شناخت به مسائل فنی و حرفه‌ای سینما بود. فیلم با تمام توان خودش و با سرعت بسیار زیاد تنها گوشه‌ای از حوادث بعد از انتخابات را می‌تواند به تصویر بکشد.
 
موردی که خود طالبی در یکی از مصاحبه‌هایش به آن اشاره می‌کند و بیان تمام حوادث را معطوف به ساختن یک سریال 40 ـ 50 قسمتی می‌داند. این مسئله حتی در نگاه منتقدینی مثل سعید مستغاثی جور دیگری بیان می‌شود.
 
این منتقد سینما برعکس دیدگاه این گروه، ضمن بیان اینکه قلاده‌های طلا یکی از قوی‌ترین فیلم‌های سینمایی چند سال اخیر است، وجود حوادث بسیار در این فیلم را مورد نقد قرار می‌دهد.

گروه دیگری از منتقدان نسبت به فیلم، کسانی هستند که بدون دیدن فیلم و بر اساس سیاه‌نمایی‌های منتشر شده در رسانه‌هایی چون بی.بی.سی و... نسبت به محتوای فیلم اعتراض کرده و بازیگران فیلم را مورد ناسزا قرار می‌دهند!

اما اگر بخواهیم بدور از حواشی و فقط از نگاه تخصصی به این فیلم نگاه کنیم، شاید دیالوگ‌های ابتدایی و صحنه‌های مربوط به تجمعات خیابانی قبل از انتخابات را جزو نکات ضعیف فیلم ببینیم.
 
بررسی انتقادات دیگر نسبت به فیلم، مربوط به داستان آن است که بیان آن کل محتوای فیلم را لو می‌دهد، اما و در هر صورت فیلم‌هایی چون اخراجی‌های 3 و پایان‌نامه به هیچ وجه قابل قیاس با آخرین ساخته‌ ابوالقاسم طالبی نیست و به صراحت می‌توان گفت که از نگاه جاسوسی و اطلاعاتی نیز، در ایران فیلمی به این قوت و جسارت تاکنون ساخته نشده بود.


پ.ن:
1) این مطلب که معرفی کوتاهی از فیلم قلاده های طلا می باشد، به سفارش خبرگزاری دانشجو و خبرنامه دانشجویان ایران نوشته شده است. پس از اتمام اکران فیلم در سینماها ـ همانطور که قبلا هم قول داده شده بود ـ در مطلبی مفصل به نقد این فیلم خواهیم پرداخت.

2) این مطلب در دیگر پایگاه های خبری:

ـ نشان بی نظیری بر گردن قلاده های طلا در خبرگزاری دانشجو

ـ خبرنامه کاغذی دانشجویان ایران

- اکران دانشگاهی فیلم قلاده های طلا

  • سید مهدی موسوی
۰۶
فروردين

پیش‌بینی فروش 1.3 میلیاردی قلاده‌های طلا تا پایان تعطیلات نوروز 91 از دو جنبه‌ی مهم قابل بررسی است. اول اینکه در این آشفته بازار فروش فیلم‌های روی پرده، شاید این عدد، به ظاهر رقم قابل قبولی برای اکران این فیلم خاص ـ که اتفاقاً طنز و لودگی هم در آن نیست ـ باشد اما قطعاً تا پایان اکران ـ با وجود روند رو به رشد فروش این فیلم ـ به رکورد خاصی نخواهیم رسید.

اما و در هر صورت، از نگاه دوم که بحث جدی این یادداشت است، این فروش پایین برای جامعه‌ی دینی و پایبند به اصول این نظام، چیزی شبیه یک فاجعه است. می‌گویم فاجعه چون با یک حساب سرانگشتی تعداد مخاطبین این فیلم براحتی قابل محاسبه است. اگر به طور تقریبی قیمت بلیط سینما را 3500 تومان در نظر بگیریم (قیمت بلیط در تهران 4000 و 5000 تومان است)، با تحقق پیش‌بینی فروش 1.3 میلیاردی، تعداد کسانی که این فیلم را دیده‌اند زیر چهارصد هزار نفر خواهد بود. براستی برای یک کشور با این تعداد جمعیت و برای یک فیلم با دراختیار داشتن 70 سالن سینمایی، این عدد به نظر شما فاجعه نیست؟! بگذارید از نگاه دیگری به این اعداد و ارقام نگاه کنیم.

در چند روز اخیر، عده‌ای به‌خاطر اکران فیلم‌های «گشت ارشاد» و «خصوصی» مواضع بسیار تندی گرفتند و این اعتراضات حتی به تجمع در مقابل وزارت ارشاد و راهپیمایی بعد از نماز جمعه هم کشیده شد. (هرچند برخی از این جوسازی‌ها توسط خود عوامل فروش این فیلم و برای جذب مخاطب انجام شده است).

حال سوال بسیار ساده‌ای می‌پرسم؛ چند نفر از معترضان اخیر، این دو فیلم را دیده‌اند؟ اصلاً همین معترضان! چند بار تا به حال سینما رفته‌اند؟ آیا انگیزه‌ای برای دفاع از سینمای ارزشی و دینی دارند؟ چند نفرشان تا به حال «قلاده‌های طلا» را دیده‌اند؟ اصلاً می‌فهمند که فروش یک فیلم یعنی چه؟! فروش بالای یک فیلم چه مفهومی دارد؟

صحبت سر سینه‌چاکانی است که بدون فیلم دیدن زبان به اعتراض می‌گشایند و فحش و ناسزا در مورد یک فیلم می‌دهند. اصلاً اشتباه نکنید! من هم فیلم «گشت ارشاد» را دیده‌ام و قبلاً هم نظرم را گفته‌ام. مثل کارهای قبلی آقای سهیلی مزخرف و سخیف است. اما چرا در زمان اکران دیگر فیلم های سینمایی، این اعتراضات بوجود نمی آید؟! آیا به این دلیل که قشر معترض! ما اهل سینما نیستند!

در طرف دیگر هم همین‌طور است؛ اکثر آدم‌های با شعوری! که در چند روز اخیر آقای ابوالقاسم طالبی و بازیگران و عوامل فیلم «قلاده‌های طلا» را به فحش و ناسزا می‌کشند، این فیلم را ندیده‌اند! وقتی با این افراد بحث می‌کنید متاسفانه هیچ دلیل منطقی و قانع‌کننده‌ای از آنها نمی‌بینید.

آیا 3000 نفری که در شب اکران «قلاده‌های طلا» به برج میلاد آمده بودند، همه از موافقان آقای طالبی بودند؟ چرا هیچ اعتراضی بعد از فیلم مشاهده نشد؟

می‌گویند وضع اقتصادی مردم خراب است، مردم پول فیلم دیدن ندارند، مردم... من فقط به یکی از خاطراتی که در این چند روز شنیده‌ام بسنده می‌کنم:

دوستی چند روز پیش برایم تعریف می‌کرد که: یکی از آشنایان ما ـ که اتفاقاً وضع مالی خوبی هم ندارند ـ سال پیش 700 هزار تومان مبل خریده بود، امسال همین مبل‌ها را به 100 هزار تومان فروخت و به‌جای آن یکدست مبل 400 هزار تومانی دست دوم! خرید. یک بنده خدای دیگری رفت همان مبلی که ایشان فروخته بود را 400 هزار تومان خرید و برد. فکر می‌کنید انگیزه‌ی آن فرد برای خرید مبل جدید چه بود؟ فقط چشم و هم‌چشمی! برای اینکه به فامیل ثابت کند که مبلمان خانه‌مان را امسال عوض کرده‌ایم...

 

چند نفر از ما واقعاً حاضریم، یک درصد، نه یک دهم درصد از پولی را که خرج چشم و هم‌چشمی دیگران و کور کردن چشم فامیل انجام می‌دهیم، برای فیلم دیدن خرج کنیم؟ می‌گویند شهر ما سینما ندارد، من به شهرهای زیادی سفر کرده‌ام، برخی از مراکز استان‌ها فقط یک سینمای قدیمی در شهرشان دارند که همان سینما هم اکثراً بلا استفاده است و کسی فیلم نمی‌بیند، واقعاً سرمایه‌گذاری پیدا می‌شود که برای 10 نفر مخاطب، سینما بسازد؟ همه‌ی تقصیرها را گردن دولت نیاندازیم...

 

بعدنوشت1:

حیف که خیلی از دردها را نمی‌توان به رشته‌ی تحریر درآورد!

بعدنوشت2:

از همه‌ی کسانی که در این چند روز اخیر ما را از فحش‌های آب‌دار و کش‌دار خود ـ چه ایمیلی و چه کامنتی ـ بی‌نصیب نگذاشتند تشکر ویژه می‌کنم و همچنان به باز بودن کامنت‌ها در وبلاگ و پلاس ادامه می‌دهم!

 

  • سید مهدی موسوی
۰۵
آبان
اشاره:

تلاش رسانه‌های صهیونیستی و غرب برای نشان دادن چهره‌ای زشت از مسلمانان و ایجاد تنفر از اسلام، پس از ماجرای 11 سپتامبر 2001 وارد مرحله‌ی جدیدی شد. در این راه آمریکا با معرفی القاعده به عنوان الگویی از اسلام و ایجاد حس نفرت به آنان در تلاش بود که موجی از اسلام هراسی را در جهان ایجاد کرده و از گسترش اسلام در اروپا و آمریکا بکاهد. حربه‌ای که هر چند در بعضی از موارد ضربه‌های سنگینی وارد کرد اما در مجموع نتوانست از علاقه و گرایش جهانیان به اسلام جلوگیری کند.

موج گرایش به اسلام آنچنان دولتمردان غربی و صهیونیست‌ها را در فشار قرار داده است که به ابزارهایی چون قرآن سوزی و توهین به پیامبر اسلام نیز متوسل شدند. حال در کنار این اقدامات، ساخت فیلم‌هایی چون سنگسار ثریا، 300، پرسپولیس، فتنه و... را هم بگذارید.

نگارنده با این پیش فرض که این مباحث برای جامعه‌ی دانشگاهی ما مسئله‌ی تازه‌ای نمی‌باشد قصد آن را دارد که گوشه‌ای از اقدامات ضد صهیونیستی ایرانیان را معرفی کند.

در جشنواره‌ی فیلم فجر 2 سال پیش، فیلمی به نمایش درآمد که توجه بسیاری از منتقدان و دغدغه‌مندان دینی را به خود جلب کرد. فیلم بسیار تأثیرگذار «شکارچی شنبه» ساخته‌ی پرویز شیخ‌طادی بدون شک یکی از قوی‌ترین فیلم‌هایی است که جنایات این قوم ظالم را به تصویر می‌کشد. در این یادداشت به بررسی اجمالی ساخت این فیلم و حواشی جالب آن می‌پردازیم.


پرویز شیخ‌طادی کیست؟

پرویز شیخ‌طادی متولد 1340 آبادان است. وی اولین فیلم خود سرزمین پدربزرگ را در سال 77 ساخته است. در کارنامه سینمایی او کارگردانی فیلم‌هایی چون دایناسور، سومین روز پس از مرگ، سینه‌سرخ، پشت پرده مه، روایت سه‌گانه(اپیزود اول، یک آرزوی کوچک)، دفتری از آسمان و شکارچی شنبه به چشم می‌خورد. آخرین ساخته‌ی شیخ‌طادی فیلمی با موضوع دفاع مقدس است که این روزها کار تدوین نهایی آن انجام می‌شود.

این کارگردان با سابقه سینما علاوه بر کارگردانی و نویسندگی، طراحی صحنه و لباس، تدوین، تهیه‌کنندگی، طراحی دکور و بازیگری را نیز در کارنامه درخشان سینمایی خود دارد که به عنوان نمونه می‌توان به طراحی صحنه و لباس فیلم «آژانس شیشه‌ای» اشاره کرد.

 

مشخصات فیلم شکارچی شنبه:

کارگردان: پرویز شیخ طادی

بازیگران: دارین حمسه، آریه سوکیاسیان، علی نصیریان، امیریل ارجمند، مهدی فقیه، محمود راسخ‌فرد و بازیگران کودک محمدجواد جعفرپور و مبینا کریمی

تهیه‌کننده: مؤسسه شهید آوینی

مدیر فیلمبرداری: حسین ملکی

مجری طرح: مصطفی سلطانی

مدیر تولید: مجتبی امینی

مدیر صدابرداری: خسروکیوان مهر

طراح صحنه و لباس: بابک پناهی

طراح گریم: سودابه خسروی

دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: یعقوب غفاری

جلوه‌های ویژه: جواد شریفی

مکان فیلم‌برداری: 80 درصد فیلمبرداری "شکارچی شنبه" در طی اقامت 25 روز گروه در لبنان فیلمبرداری شده و 20 درصد آن در مناطق مختلفی از ایران نظیر چالوس و تهران انجام شده است.

این فیلم محصول مشترک موسسه فرهنگی هنری شهید آوینی و سیمافیلم می‌باشد.

 

داستان فیلم:

در یک بندرگاه اسرائیل، زنی یهودی که پس از مرگ همسرش، با یک مرد مسیحی ازدواج کرده است، کودک 8-7ساله خود را درپی اقدامات حقوقی و اصرارهای زیاد پدربزرگش (علی نصیریان) برای مدت کوتاهی به وی می‌سپارد. پدربزرگ کودک که یکی از سران جریان فکری صهیونیسم است در جواب نگرانی‌های مادر، وعده می‌دهد که او یک ماه بیشتر اینجا نمی‌ماند و پس از آن، کودک با اراده خود هرکجا که خواست می‌تواند برود.

این فیلم ماجرای استحاله فکری و ذهنی این کودک و حرکت از فطرت پاک انسانی تا تبدیل شدن به موجودی خشن، خطرناک و خونریز است.

 

تحریف آموزه‌های دینی زمینه‌ای برای انجام جنایت

شیخ‌طادی با اشاره به دغدغه‌های خود برای پاسخ به جنایات صهیونیست‌ها می‌گوید: «10-11 سال پیش، زمانی که اسرائیلی‌ها از جنوب لبنان عقب‌نشینی کرده بودند سفری به لبنان داشتم و از همان جا جرقه ساخت این فیلم به ذهنم رسید. در ابتدا تصور می‌کردم که این دشمن صهیونیستی یک کشور صرفاً اقتصادی نظامی است اما وقتی درباره‌ی بنیان‌ها و پایه‌های رژیم اسرائیل تحقیق کردم به این نتیجه رسیدم که ما با یک رژیم و تفکر صرفاً نظامی یا یک حکومت نظامی مصطلح یا عادی و شبیه حکومت‌های غاصب دیگر روبرو نیستیم بلکه با یک تفکر مذهبی و ایدئولوژیک مواجه هستیم که بر اساس باورهای مذهبی‌اش ساختار اقتصادی، سیاسی و نظامی‌اش را چیده است. (خبرنامه دانشجویان ایران 19/8/89)

به گفته‌ی کارگردان این فیلم، رسیدن به لایه‌های پنهان افراطی‌گری‌های یهود محصول گفت‌وگوی او با بسیاری از یهودیان بی‌طرف و بررسی متون و اندیشه‌های اسرائیلی بوده است. وی در نشست بررسی فیلم شکارچی شنبه که در محل خبرگزاری قدس برگزار شد گفت: «مخاطب اصلی من در این فیلم یهودیان هستند که باید بدانند چه طوقی بر گردنشان افتاده و آن‌ها را منفور جهان کرده است... حقیقتاً قوم یهود مورد ظلم عده‌ای شیاد و تندرو مذهبی واقع شده است که با تزریق و تحمیل اعتقادات خود به سربازان، جنایت را در جهان همه‌گیر می‌کنند و در سکوت دنیا دیگران هم به خود جرأت انجام جنایت را می‌دهند.»

بر اساس این گفته‌ها و برخلاف تصور عده‌ای که به بهانه‌ی امکان اعتراض یهودیان ایران مانع اکران این فیلم می‌شدند، شکارچی شنبه بیان‌گر افراطی‌گری‌های عده‌ای از خاخام‌های یهود در اسرائیل است و این مسئله با نگاه تیزبین کارگردان به نحوی به تصویر کشیده شده است که به راحتی می‌توان آن را به افراط و تفریط در هر دین و آیینی تعمیم داد.

شیخ‌طادی در جایی دیگر می‌گوید: «همان طور که می‌دانید برای بررسی هر ایدئولوژی، باید وارد پایه‌های فکری آن ایدئولوژی شویم و ریشه‌های آن را پیدا کنیم. ریشه‌ها معمولاً در جاهایی است که آموزش و فکر تزریق می‌شود و در رژیم صهیونیستی، این مکان فکرسازی جز در مراکز مذهبی، مدارس دینی و دانشگاه‌های آن‌ها نبود، بنابراین هر قدر جلوتر رفتم دیدم که بهترین جایی که می‌شود در مورد این رژیم صحبت کرد مراکز مذهبی آن‌هاست. (خبرگزاری فارس 29/6/90)

در همین رابطه قهرمانی تهیه‌کننده این فیلم می‌گوید: «در جنگ ۳۳ روزه لبنان، صهیونیست‌ها از کودکان یهودی درخواست می‌کردند تا روی گلوله‌های توپ بنویسند «برای بچه‌های فلسطین» و این یعنی ما برای شما آرزوی مرگ و نابودی داریم!» (نشست نقد و بررسی فیلم شکارچی شنبه در فرهنگ‌سرای انقلاب)

 

دفاع از مرزهای فرهنگی کار ساده‌ای نیست

برای ساخت چنین فیلمی مشکلات متعددی پیش آمد که انتخاب بازیگر تنها یکی از آن‌ها بود. در گفت‌وگو با عوامل فیلم سختی‌های ساخت یک فیلم ضد صهیونیستی را می‌بینیم. به طور مثال افراد زیادی که ادعای ضد صهیونیست بودن دارند و حتی قرارداد هم بسته بودند حاضر به همکاری نشدند و دلیل خود را ایجاد مشکل در سفرهای خارجی‌شان می‌دانستند!

اما شیخ‌طادی با اشاره به استقبال بازیگران خارجی از ایفای نقش در این فیلم به خاطر نگارش مستند فیلمنامه می‌گوید: برای اینکه بازیگران خارجی، این فیلم را صرفاً تبلیغاتی یا ناعادلانه و یک جانبه نیانگارند، و همچنین پرهیز از هرگونه تهمت و توهین، تمامی اسناد و وقایع را از درون جامعه صهیونیستی استخراج کردیم و با برداشت از مصاحبه‌ها، فیلم‌ها و مستندهایی که خودشان در ارتباط با آموزه‌های دینیشان ساخته‌اند و با قیاس‌های مداوم  فیلمی کاملا مستند ساخته‌ایم که  تمام اسناد و مدارک آن موجود است.

وی در ادامه می‌افزاید: زمانی که فیلمنامه به شکل حرفه‌ای و  جذاب باشد، بازیگر را جذب می‌کند و بازیگران این فیلم نیز بدون هراس از رژیم صهیونیستی یا هر جای دیگری مباحث و مفاهیم این فیلمنامه را بررسی کردند و چون در زمان ساخت این فیلم مرتباً جنایات رژیم صهیونیستی و فتاوای علمای دینی آن‌ها مانند مجاز بودن کشتن کودکان و سرقت اعضای بدن مسلمانان تکرار می‌شد نیاز به توضیح بیشتر ما نبود و بازیگران نیز با مشاهده این اسناد به حرکت و نگاهشان ایمان می‌آوردند و استقبال می‌کردند. (نشست بررسی فیلم شکارچی شنبه در خبرگزاری قدس)

شیخ‌طادی در مورد نگارش فیلمنامه می‌گوید: نخست باید دشمن را شناخت، در این زمینه اطلاعات خوبی در کشور وجود داشت اما صرف دشمن‌شناسی نمی‌توانستم فیلمنامه‌ای منصفانه بنویسم چرا که ما باید خودمان را جای یک خاخام بگذاریم و ببینیم که چه تصمیمی می‌توانیم بگیریم، جایی که قاتل آدم‌ها بر اساس ایدوئولوژی خود قتل‌‌های عجیب غریب انجام بدهد، باید حتماً جای وی قرار می‌گرفتیم و این کار از لحاظ روحی کار بسیار سخت و بدی بود، البته چاره‌ای نبود، نمی‌توانستیم بدون این روش، آن را درک کنیم. البته چنین شرایطی برای بازیگران ما نیز ایجاد شد، گرچه انتقال اطلاعات در مدت زمانی کوتاه، به دلیل حجیم بودن تحقیقات سخت بود اما ضروری بود چرا که تمامی عوامل باید به این باور می‌رسیدند که قرار است چه کاری انجام دهند. (خبرگزاری فارس 29/6/90)

این کارگردان در بخش دیگری از اظهارات خود در خبرگزاری فارس می‌گوید: از موضوع و یک وظیفه به یک قصه رسیدن کار سختی است، اما با تمام سختی ما تلاش کردیم این هدف محقق شود، همان‌طور که می‌دانید یک کشور دارای مرزهای جغرافیایی و فرهنگی است و اگر بگوئیم تنها مرزهای جغرافیایی آن مهم است به خطا رفته‌ایم و ما دچار بحران شده و مدیریت این شرایط هم، چیزی جز مدیریت بحران نخواهد بود. بنابراین باید بگویم متأسفانه مرزهای فرهنگی ما رها شده و در معرض تاخت و تاز قرار گرفته است.

نگارنده در صحبت‌های دیگری که با عوامل فیلم داشته است (مثلاً با بابک پناهی طراح صحنه و لباس فیلم) به نکات جالب توجه دیگری هم می‌رسد که به دلیل اطاله‌ی کلام از ذکر آن‌ها خودداری می‌کنیم.

 

بعدنوشت1: باز بودن نظرات برای این پست آزمایشی است. ببینیم بعضی ها جنبه دارن نظر خصوصی اینقدر ندن!

بعدنوشت2: اگر آقای شیخ طادی اجازه بدهند پشت پرده عدم حمایت بعضی ها! از فیلم شکارچی شنبه را منتشر خواهم کرد.



  • سید مهدی موسوی
۱۵
مرداد
دو سال از حضور دکتر حسینی در سمت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم می‌گذرد. دو سالی که خوشبختانه سیاست‌های دولت نیز رنگ و بوی فرهنگی به خود گرفت و اقدامات قابل توجهی برای ارتقای سطح فرهنگ و اندیشه‌ی ایرانی در جامعه و معرفی فرهنگ ایرانی – اسلامی به سایر ملت‌ها صورت گرفت. نکته‌ی مورد بحث بخش چشمگیری از سیاست‌های فرهنگی وزارت ارشاد دولت دهم است که در حوزه‌ی سینما متمرکز و گاهاً به جنجال‌های عجیبی در سطح رسانه‌ها منجر شدند.

هر کدام از برنامه‌های وزارت ارشاد از سوی عده‌ای از اهالی سینما مورد انتقاد قرار گرفت و این به نظر طبیعی می‌رسد که همواره نمی‌توان نظر مثبت همه‌ی سینماگران را نسبت به یک موضوع جلب نمود.

در این دو سال طرح‌های خوبی چون حمایت از بخش‌های فرهنگی در سراسر ایران و تشکیل سازمان سینمایی و... شروع به کار نمودند که بررسی میزان موفقیت آن‌ها فعلاً مورد بحث ما نمی‌باشد.

شب گذشته یکی دیگر از این طرح‌های سینمایی با نام «طرح اکران فیلم‌های با مخاطب خاص» در برنامه‌ی هفت مورد نقد و بررسی قرار گرفت. صحبت‌هایی که به مشاجره‌ی مهمان برنامه با یکی از مسئولان حوزه هنری نیز منجر شد.

  • سید مهدی موسوی
۱۵
مرداد
توهین به اسلام و دادن نسبت‌های ناروایی چون خشونت، بی‌عدالتی و تحجر به مسلمانان، اقدام امروز و دیروز و بعد از انقلاب اسلامی دشمنان نیست که این دهن‌کجی‌ها به دینی که نوید عدالت‌گستری آن را تمام ادیان الهی پیشین داده‌اند از همان اوایل ظهور اسلام در عربستان شروع شده بود؛ منتهی ابزارهای آن روزبه‌روز پیشرفته‌تر شدند تا به قرن کنونی رسیدند.

ظهور سینما و همه‌گیرشدن این رسانه در سرتاسر جهان برخی از این معاندان و کافران را برآن داشت تا با زبانی دیگر با ادیان الهی به مبارزه بپردازند. زبانی که رنگ و لعاب بهتری داشت و مخاطب برای دریافت مفاهیم و پیام‌های آن به سواد چندانی نیاز نداشت.

قصد طولانی کردن نوشته و صحبت در مورد توانایی‌های این رسانه نیست. هر چند که هنوز هم گروه‌های تاثیرگذار و مرجع مثل برخی از مراجع و مجتهدان، یا برخی از مسئولان متدین و قضات مسلمان انقلابی نه تنها به سینما نمی‌روند بلکه در مورد محتوای فیلم‌های روز نیز چیزی نمی‌دانند. پس تعجبی هم ندارد که این افراد به ندرت و فقط موضع‌گیری‌هایی در مورد برنامه‌های تلویزیون داشته باشند.
  • سید مهدی موسوی
۲۹
مهر

ظهور هر دولتی معمولا با شعاری که در خور شرایط روز همان جامعه است، توامان می‌شود. سال 84 سالی بود که دکتر احمدی‌نژاد با شعار عدالت‌خواهی و دولت عدالت‌محور رقیبان خود در انتخابات را کنار زد و به ریاست‌جمهوری رسید. با نگاهی اجمالی به سال‌های دولت اصلاحات و تولیدات فرهنگی آن زمان و مقایسه آن با دولت عدالت‌محور متاسفانه با واقعیتی تلخ مواجه می‌شویم.

تولیدات 8 سال دولت اصلاحات پر از مفاهیمی چون آزادی بیان، آزادی مطبوعات، نقد مفاهیم دینی و گاهاً تخریب برخی از ارزش‌های دینی بود؛ آیا آنچه که ما پس از انتخابات سال 84 می‌بینیم مملو از مفاهیم عدالت‌خواهانه است؟ چند فیلم با مفهوم عدالت در این 5 سال ساخته شده است؟ با نگاهی به اولویت‌های موضوعی سیاست‌های سینمایی وزارت ارشاد نیز ما کلید‌واژه‌ای به نام عدالت را نمی‌بینیم. در مورد اینکه در تعریف عدالت می‌توان ساعت‌ها صحبت کرد شکی نیست و شاید همان موضوعات کلی را در سیاست‌های سینمایی سال 89 بتوان در مفهوم عدالت گنجاند اما بکار بردن این واژه در تعریف موضوع یک فیلم شاید به حل مسئله کمبود فیلم عدالت‌خواهانه کمک کند.

تابستان امسال، ابوالقاسم طالبی در پاسخ به سوالی در مورد فیلم با موضوع عدالت این‌چنین پاسخ داد: «ژانری به نام عدالت در سینما نداریم ولی ژانری وجود دارد که در آن قهرمان‌ها می‌آیند و حق خود را می‌گیرند و عدالت را اجرا می‌کنند؛ مثل قیصر پیش از انقلاب و آژانس شیشه‌ای پس از انقلاب، اما اگر به مفهوم کلی عدالت نگاه کنیم با اجازه شما می‌گویم که «به کجا چنین شتابان» چنین رویکردی را در مفهوم هم دنبال می‌کرد».

البته اگر با نگاه منصفانه‌تری به مسئله نگاه کنیم، کارگردانان دیگری هم داریم که با مفهوم عدالت فیلم‌های خوبی ساخته‌اند. یکی از این کارگردانان مسعود دهنمکی است. ولی در مصاحبه‌ای می‌گوید: «در کارهای بنده از جمله فقر و فحشا، کدام پیروزی کدام استقلال، دارا و ندار تقریباً روتین گفتمان حاکم بحث مستضعفین جامعه و مطالبه ی عدالت است». کارگردان پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران در ادامه می‌گوید: «این حوزه، حوزه ی پر خطری است و برای عدالت نوشتن، سرودن و فیلم ساختن حواشی و هزینه های زیادی دارد و هر کسی تاب پرداختن این هزینه ها را ندارد».

امام خمینی(ره) در مورد هنر می‌فرمایند: «هنر در عرفان اسلامی ترسیم روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسیم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است... هنرمندان ما تنها زمانی می‌توانند بی‌دغدغه کوله‌بار مسوولیت و امانتشان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکا به غیر، تنها و تنها در چهارچوب مکتبشان، به حیات جاویدان رسیده‌اند».

اما مقام معظم رهبری مد ظله‌العالی در مورد هنر دینی می‌فرمایند: «هنر دینی، هنری است که بتواند مجسم کننده و ارائه دهنده آرمان‌های دین اسلام که البته برترین آرمان‌های ادیان الهی است باشد. این آرمان‌ها همان چیزهایی است که سعادت انسان، حقوق معنوی انسان، اعتلای انسان، تقوا و پرهیزگاری انسان و عدالت جامعه انسانی را تأمین می‌کند.»

رهبر معظم انقلاب در جایی دیگر می‌فرمایند: «هنر دینی‌ به‌هیچ‌وجه‌ به‌ معنای‌ قشری‌گری‌ و تظاهر ریاکارانه‌ی‌ دینی‌ نیست‌ و این‌ هنر لزوماً با واژگان‌ دینی‌ به‌ وجود نمی‌آید. ای‌ بسا هنری‌ صددرصد دینی‌ باشد، اما در آن‌ از واژگان‌ عرفی‌ و غیردینی‌ استفاده‌ شده‌ باشد... هنر دینی‌ عدالت‌ را در جامعه‌ به‌ صورت‌ یک‌ ارزش‌ معرفی‌ می‌کند؛ ولو شما هیچ‌ اسمی‌ از دین‌ و هیچ‌ آیه‌ای‌ از قرآن‌ و هیچ‌ حدیثی‌ در باب‌ عدالت‌ در خلال‌ هنرتان‌ نیاورید».

جان‌ رالز (1921 ـ 2002 م‌) را به‌ خاطر نظریه‌ی مشهورش‌ که‌ به‌ نظر می‌رسد در بردارنده‌ی‌ همه‌ی‌ جنبه‌های‌ مثبت‌ نظریه‌های‌ پیشین‌ است‌ «فیلسوف‌ عدالت» نامیده‌اند؛ فیلسوفی‌ که‌ در بستر اندیشه‌ی‌ غربی‌ و بویژه‌ لیبرال‌ دموکراسی‌، عدالت‌ را به‌ مفهومی‌ قابل‌ دسترس‌، تبدیل‌ کرد تا همگان‌، آن‌ را دریابند و مطالبه‌ کنند و در پی‌ تحقّق‌ آن‌ برآیند.

وی‌ عدالت‌ را «برابری‌ هر چه‌ بیشتر در توزیع‌ هر آنچه‌ برای‌ انسان‌ها مطلوب‌ یا ضروری‌ است» می‌داند و معتقد است‌ که‌ تنها تغییرات‌ یا سیاست‌هایی‌ عادلانه‌ هستند که‌ به‌ بهبود وضع‌ فقرا بیانجامند، حتی‌ اگر رفاه‌ ثروتمندان‌ یا رفاه‌ کلّی‌ جامعه‌ را کاهش‌ دهند.

شاید با این توصیفات بتوان فیلم‌های بیشتری را در مفاهیم عدالت‌خواهانه گنجاند اما با مقایسه مفاهیمی که در فیلم‌های سال‌های اخیر ساخته شده‌اند با مفهوم عدالت متاسفانه تعداد انگشت‌شماری از آثار سینمایی و یا حتی تلویزیونی را می‌توانیم نام ببریم.


  • سید مهدی موسوی
۱۶
مرداد

اشاره: تصویری که سینما در مورد یک پدیده، داستان و سوژه در ذهن ما می‌کشد بسیار دقیق‌تر از تصویر ارائه شده توسط یک رمان است. بی‌شک برای کسانی که فیلم «مریم مقدس» را دیده‌‌اند، تصویری که با فکر کردن به حضرت مریم(س) در ذهنشان نقش می‌بندد تصویر دختری‌است که در این فیلم نشان داده می‌شود. در مورد فضای آن زمان نیز همین داستان را داریم؛ نشان دادن عظمت ملک حضرت سلیمان با تکنیک‌ها و ابزارهایی که تاکنون در سینمای داخلی استفاده می‌کردیم، امکان‌پذیر نیست که نمونه‌های زیادی از فیلم‌های دیگر داریم که با کیفیت بسیار پایین تولید و با عدم استقبال مخاطبان هم مواجه شد و از ذکر نام آن‌ها خودداری می‌کنیم. ملک سلیمان اولین فیلم دیجیتال ایران است و شما با دیدن آن از روی صفحه تلویزیون و رایانه به اوج کار حرفه‌ای آن پی نخواهید برد؛ بنابراین در سینمایی که صددرصد فیلم‌های آن تولید ایران هستند، ملک سلیمان تکنیکی‌ترین و جذاب‌ترین و احتمالاً پرفروش‌ترین فیلم سال خواهد شد.

-------------------------------------------------------------------
ملک سلیمان   "Kingdom of Solomon"
محصول: 1388 - ایران
کارگردان: شهریار بحرانی
تهیه‌کننده: مجتبی فرآورده - بنیاد سینمایی فارابی
فیلمنامه‌نویس: شهریار بحرانی
بازیگران: امین زندگانی، ژاله علو، محمود پاک نیت، حسین محجوب، مهدی فقیه، ارژنگ امیرفضلی، علیرضا کمالی‌نژاد، الهام حمیدی، سید جواد طاهری، سیامک اطلسی، باقر صحرارودی، سیروس صابر و محمد جواد بخشی‌زاده
مدت: 110 دقیقه
صدابردار: بهروز معاونیان
صداگذار: کیسون چانگ
مدیر هنری و طراح صحنه و لباس: حمید قدیریان
چهره‌پرداز: سعید ملکان
جلوه‌های ویژه: لئو لو
فیلمبردار: حمید خضوعی ابیانه
تدوینگر: محمدرضا موئینی
موسیقی: چان کونگ وینگ
مدیر تولید: فرهاد کی‌نژاد
صدا: دالبی دیجیتال – DTS
توزیع‌کننده: کاریز پارسه
پخش ایران: سازمان توسعه سینمایی سوره
--------------------------------------------------------------------



مرغ همسایه غاز است

ندیدن پیشرفت‌هایی که ما در سال‌های اخیر در حوزه‌های مختلف علمی داشته‌ایم واقعاً بدور از انصاف است. همین پیشرفت‌ها را در عرصه انیمیشن و سینما ببینید! اینکه ما از برخی از نمونه‌های مشابه خارجی عقب هستیم به جای خود، اما نمونه‌های موفق زیادی هم داریم.

وقتی فیلم ملک سلیمان را به عنوان اولین فیلم دیجیتال ایران نام می‌بری، می‌گویند تمام جلوه‌های ویژه آن کار هالیوود است و... اما بد نیست بدانید که بخش قابل توجهی از جلوه‌های ویژه این فیلم زیر نظر لئو لو و در داخل کشور انجام شده است. هر چند این اخبار امیدوارکننده است، اما ما باید به سرعت خود را با پیشرفت‌های تکنیکی سینما هماهنگ کنیم.

5 میلیارد داری بهم...
از همان ابتدای ساخت فیلم، بعضی‌ها شروع کردند به جنجال‌آفرینی که چرا پول بیت‌المال باید خرج چنین فیلمی بشود و چرا این پول را به ما نمی‌دهند و از این جور دعواها و بازی‌های رسانه‌ای! عدد و رقم‌های مختلفی را هم به زبان می‌آوردند، مثل 10 میلیارد تومان یا حتی بیشتر. که این کارها صدای تهیه‌کننده فیلم را هم درآورد:

«بودجه‌ای که برای فیلم ملک سلیمان هزینه شد پنج میلیارد تومان است و بخش عمده‌ای از فضاسازی‌هایی که درباره بودجه فیلم انجام می‌گیرد به این دلیل است که دولت قرار است بودجه سنگینی را به سینما ترزیق کند و دوستان تلاش می‌کنند کف قیمت‌ها را بالا ببرند.» (نشست مطبوعاتی ملک سلیمان در حاشیه جشنواره فیلم فجر)
البته بودجه‌ای که برای این فیلم صرف شده است در مقایسه با نمونه‌های مشابه، رقم چشمگیری نیست و سینمای ما به این پروژه‌های بزرگ سینمایی (Big Production) واقعاً نیاز دارد. این ارقام در مقایسه با سریال‌های ایرانی‌ای که در خارج از کشور! ساخته می‌شود نیز ناچیز است.

بحث اصلی وجود یک سرمایه‌گذار غیر دولتی است؛ زیرا سینمایی که با سوبسید رشد کند، به محض آنکه این سوبسید قطع شود، سقوط خواهد کرد. به نظر شما آیا فروش این فیلم موفقیت‌آمیز خواهد بود؟ آیا بخش خصوصی برای ساخت قسمت‌های دوم و سوم این فیلم سرمایه‌گذاری خواهد کرد؟ آیا ملک سلیمان پر فروش‌ترین فیلم امسال خواهد شد؟

فیلم دیجیتال حرفه‌ای

ملک سلیمان با استفاده از فناوری‌های پیشرفته در طراحی و پردازش تصاویر سینمایی ( CGIوDI ) تولید شده است و می‌توان گفت از اولین تجربه‌های حرفه‌‌ایی فیلمسازی دیجیتال در سینمای ایران است.

«تولید این فیلم، تلاشی برای بومی‌کردن روش‌ها و دستاوردهای فنی فیلمسازی و ارتباط سینمای ایران با این فناوری‌ها است که این رویه می‌تواند در استانداردسازی و معرفی ظرفیت‌ها و قابلیت‌های کمی و کیفی سینمای ایران به جهان نیز، موثر باشد... در سال 1384 که ساخت «ملک سلیمان» را شروع کردیم، جلوه‌های ویژه در ایران پیشرفت چندانی نداشت؛ به همین علت می‌خواستیم کسی را انتخاب کنیم که بتواند تجربه خود را به ایران منتقل کند. (مجتبی فرآورده در حاشیه بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر)

شروع ساخت یک فیلم پرحاشیه

پیشنهاد ساخت این فیلم در زمان معاونت سینمائی محمد مهدی حیدریان داده شده بود و تولید این فیلم از روز 14 تیر سال 86 همزمان با سالروز ولادت حضرت زهرا(س) در رستم آباد گیلان آغاز شد.

گروه سازنده راهی شهریار شدند تا بخش‌های مربوط به شهر اریحا را در دکوری واقع در این شهر جلوی دوربین ببرند و سپس به شمال کشور باز‌گشتند تا در دکورهای شهر بندری زبولون، فیلمبرداری را ادامه دهند. تولید «ملک سلیمان» در شهرستان تالش (دکور شهر ساحلی زبولون) ادامه یافت و از اوائل اردیبهشت 88 نیز پروژه «ملک سلیمان» در دکور شهر اورشلیم واقع در شهریار ادامه یافت.

نکته دیگر اینکه فیلم از زمان مأموریت رسالت حضرت سلیمان نبی(ع) شروع می‌شود و در آغاز تشکیل و استقرار حکومت توسط وی به پایان می‌رسد. حکومتی که گفته می‌شود در «ملک سلیمان2» به آن پرداخته خواهد شد و قرار است آن را بخش خصوصی بسازد، نه بنیاد فارابی. البته نکته جالب اینجاست که ملک سلیمان اولین فیلم تاریخی ـ مذهبی است که پیش‌فروش خارجی شده است.

شهریار بحرانی کیست
در سال 1330 در تهران به دنیا آمد و لیسانس پویانمایی دارد. وی سازنده آثاری چون مریم مقدس، حمله به H3،  دنیای وارونه، گذرگاه، هراس و آب را گل نکنیم است. بحرانی از اولین کسانی است که به دنبال خلق جلوه‌های ویژه تازه بوده و استفاده از نمای شیشه‌ای برای انفجار یک پل در فیلم گذرگاه جزو اولین کارهای او می‌باشد.

از پشت صحنه چه خبر

«لئو لو»ی هنگ کنگی طراح جلوه‌های ویژه ملک سلیمان است. او در کارنامه هنری خود طراحی جلوه‌های ویژه فیلم شاخص آنگ لی «ببر غران اژدهای پنهان» را دارد که برای این فیلم نامزد اسکار شد و جایزه بریتیش ‌آکادمی را دریافت کرد. لئو لو کار جلوه‌های ویژه فیلم را همزمان در ایران، هنگ کنگ و چین انجام داده است.

صداگذار و آهنگساز «ملک سلیمان» هم هنگ کنگی هستند. صداگذاری به شیوه دالبی توسط کینسون تسانگ در هنگ کنگ انجام شده و موسیقی نیز توسط پانک چان در همان کشور ساخته شده است.

تهیه‌کننده «ملک سلیمان» در مورد عوامل دیگر این فیلم گفته است: حدود 1300 نفر پرسنل در این فیلم کار می‌کردند. موسیقی فیلم توسط ارکستر فیلار مونیک پکن و با حدود 150 نفر نواخته شده است. حدود 100 نفر اکیپ ثابت در فیلم کار می‌کردند و حدود 27 هزار نفر روز سیاهی لشگر هنرمند سر صحنه داشتیم. علاوه بر این به نقاط گوناگونی سفر داشتیم و تمام نقاط زیبای ایران را فیلمبرداری کرده‌ایم. (نشست نقد و بررسی فیلم «ملک سلیمان» در سینما هویزه مشهد)

خوب است بدانید که دکورهای عظیم در منطقه بادخیز شهریار، ساخت مکانیکی برخی از وسایل و اجزای صحنه، طراحی موجودات افسانه‌ایی، طراحی و اجرای فضاها و ساختمان‌های فیلم در فضای مجازی، ایجاد سایت تخصصی پردازش تصاویر در داخل کشور و ضرورت انجام پاره‌ای از امور فنی در مرحله پس از تولید در خارج از ایران از جمله فعالیت‌های صورت گرفته در این پروژه است.

جشنواره 27 یا 28

قبل از جشنواره بیست و هفتم خیلی‌ها منتظر این فیلم بودند اما با مشکلاتی که به‌وجود آمد این فیلم به جشنواره نرسید؛ مشکلاتی که خیلی هم بد نشد!

شهریار بحرانی: «نسخه‌ایی که قرار بود برای جشنواره سال قبل ارایه شود به دلیل مقارن شدن انجام مراحل نهایی فیلم با تعطیلات آخر سال مسیحی از یک سو و همچنین سال نو چینی، عملاً برای بهار سال جاری آماده نمایش شد. این در حالی است که یک سکانس از فیلم برای کوتاه شدن زمان انجام خدمات فنی با نظر تهیه‌کننده محترم، کنار گذاشته شده بود، البته پس از بازبینی نسخه اولیه و با توجه به فرصت پیش‌رو تا جشنواره سال جاری، تصمیم گرفته شد سکانس مذکور مجدداً در فیلم گنجانده شود. این اقدامات اکنون صورت گرفته و در حال نهایی شدن است و  شاهد نمایش این فیلم در بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر در سال جاری خواهیم بود.»

فرآورده توضیحات تکمیلی هم در مورد این مشکلات می‌دهد و با بیان یک سال زمانی که صرف پیش‌تولید ساختار دکور 18 هزار متر مربعی فیلم شده است، به سفرهایی که به هنگ کنگ و چین داشته‌اند نیز اشاره می‌کند.

مستند یا تخیل

آنچه که ما از داستان‌های دینی به صورت مکتوب داریم، تصویری کلی از آن‌ها به همراه جزئیاتی است که به فهم کلی ماجرا کمک می‌کند و در دیگر موارد جزئی برای تصویرسازی لاجرم باید از تخیل استفاده کنیم؛ اما ما تا کجا در این تخیل و داستان‌پردازی مجاز هستیم؟! 

شهریار بحرانی درباره تحقیقات صورت گرفته برای ساخت این  فیلم می‌گوید: «با حقیقاتی که کردیم فیلم ما هیچ  نقطه تاریکی ندارد و کار بر اساس منابع تاریخی تورات و نوشته‌هایی که از آن زمان باقی مانده، فیلمنامه‌اش به نگارش درآمد».
حمید قدیریان نیز این‌گونه به این سوال پاسخ می‌گوید: «در این فیلم براساس گزارش‌های تاریخی و فرهنگ یهود و تمدن‌های آن دوره طراحی صحنه و لباس شکل گرفت اما سند مشخصی وجود ندارد و بیشتر مسایل حدس و گمان است... تلاش ما بر این بوده تا براساس واقعیتها پیش برویم اما معتقدم تا حدود زیادی مسئولیت پیشبری این بخش از کار برعهده تخیل طراح است. در مورد تصویرسازی و جلوه‌های ویژه اجنه و شیاطین نیز علاوه بر استناد بر واقعیتهای موجود، سراغ تخیل رفیتم».

قصه قرآنی به زبان روز

جایی خوانده بودم که یک نفر به ساخت فیلم‌هایی در مورد پیامبران و امامان گفته بود: «داستان تکراری»! البته منظور از داستان تکراری کاملاً مشخص است، آنچه که ما مثلاً از حضرت یوسف یا حضرت سلیمان و دیگر پیامبران پای منبر یک عالم دینی شنیده‌ایم یا از کتابی آن را خوانده‌ایم؛ اما مسئله چیز دیگری است.

شما قبل از اینکه سریال یوسف پیامبر را ببینید چه تصوری از حضرت یوسف و حضرت یعقوب داشتید؟! هر تصوری که از این دو پیامبر داشته‌اید یک طرف، تصویری که الان در ذهن شما شکل گرفته است یک طرف دیگر؛ اصلاً این تصویرسازی در ذهن مخاطب راه رفتن بر لبه تیغ است. مطمئناً بعد از دیدن «ملک سلیمان» نیز هر وقت به فکر حضرت سلیمان بیافتید چهره امین زندگانی جلوی چشم شما خواهد آمد. پس چه خوب که این تصویرسازی‌ها دقیق و حساب‌شده انجام گیرد.

حجت الاسلام اصفهانیان، محقق فیلم ملک سلیمان است؛ وی در حاشیه جلسه نقد و بررسی ملک سلیمان در مورد ساخت فیلم در مورد انبیا می‌گوید:

 «با توجه به اینکه نگاه سنتی در کشور وجود دارد، مردم پیامبران را تنها به واسطه فقر، زهد و گوشه‌نشینی می‌شناسند... اگر چارچوب روایی در ساخت فیلم‌های انبیا وجود نداشته باشد پازل روایی فیلم با مشکل روبرو می‌شود... در ساخت فیلم ملک سلیمان به چارچوب قرآن توجه شده و سیر خط زمانی فیلم از دل آیات قرآنی استخراج شده است... در حال حاضر یک سیر شیطان‌پرستی در جهان و در کشور خودمان شکل گرفته است؛ برای ساخت فیلم‌های تاریخی و اسلامی باید یک فکر صحیح قرآنی وجود داشته باشد تا فیلم بتواند با بیننده ارتباط برقرار کند.



داستان مذهبی، دیالوگ، جزئیات تصویر



داستان‌های مذهبی زیادی داریم که هنوز در سینما به آن پرداخته نشده است. اصلاً داستان مذهبی هم نگوییم، خیلی از مفاهیم دینی و اسلامی است که هنوز به‌خوبی به تصویر کشیده نشده است. پای صحبت سینماگران هم که بنشینی دردودل‌های زیادی برای تو خواهند کرد؛ از وارد نشدن برخی از کارشناسان مذهبی به حوزه سینما، از ناچاری در استفاده از تخیل در نوشتن فیلمنامه، حساسیت‌هایی که در مورد این نوع فیلم‌ها وجود دارد و...

کسی منکر این قضیه نخواهد شد که مفهومی که در قالب هنر به مخاطب ارایه نشود ماندگار نخواهد شد، ان شاء الله که تولیدات دینی ما در کنار دیگر تولیدات سینمایی به‌خوبی رشد کنند.

قدیریان مدیر هنری فیلم «ملک سلیمان» البته دغدغه دیگری را هم مطرح می‌کند: «پژوهشگران، یکی از مشکلات در تولید فیلم‌های دینی هستند؛ زیرا نوع نگاه را به ما ارائه نمی‌دهند و تنها یکسری از مفاهیم را بیان می‌کنند، در حالی که اگر نوع نگاه را به کارگردان و یا فیلمنامه‌نویس ارائه بدهیم آن‌ها بهتر می‌توانند، کار کنند.»
کارگردان این فیلم نظر جالبی در مورد فیلم مذهبی دارد:

«در فیلم دینی ابتدا خودمان تربیت می‌شویم و بعد فیلم را می‌سازیم و طبیعتاً این نوع فیلم می‌خواهد رفتارهای خوب را نشان دهد.»

بازی رایانه‌ای ملک سلیمان

ملک سلیمان اولین فیلمی نیست که عوامل فیلم تصمیم به ساخت بازی آن گرفته‌اند که مدت‌هاست ساخت بازی فیلم «آل» نیز مراحل اولیه خود را طی می‌کند. این کار ایده خوبی برای سینمای ایران است؛ هرچند ما در ساخت بازی‌های رایانه‌ای هنوز در اول راه هستیم اما با آثاری که اخیراً وارد بازار شده‌اند امید خوبی برای ادامه این راه وجود دارد.

مراحل بررسی فنی طرح بازی رایانه‌ای «ملک سلیمان» در بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای انجام شده است.

آیت ا... جوادی آملی و ملک سلیمان

«مطلبی که مربوط به ارائه سیره و صورت انبیاء الهی(ع) که به صورت فیلم و تصویر در سینما و سیما مطرح است چند عنصر محوری دارد. اولین نکته محوری این است که فیلم و سینما و یا غیر سینما وقتی می‌تواند آموزنده باشد که پشتوانه عقلی داشته باشد.

اگر به پشتوانه عقلی، معقول محسوس شد، می‌تواند جامعۀ حسی را به جامعۀ عقلی تبدیل کند. اگر سخن از جامعه مدنی است، اگر سخن از مدینه فاضله است، اگر سخن از جامعه برین است، اگر سخن از ظهور و انتظار است، اگر سخن بر این است که جامعه خردورز و فرهیخته می‌تواند منتظر ظهور حضرت ولی عصر ارواحنا فداه باشد، این حتماً باید از طبیعت به ماوراءطبیعت یک هجرتی کرده باشد. پس این قوس صعود، یعنی سفر از طبیعت به ماوراءطبیعت وقتی مطلوب توده جامعه است که هنرمندان جامعه از بالا یک پیام را بیاورند به گوش جامعه برسانند و دست جامعه را بگیرند و از پایین به بالا ببرند. یعنی تا فرهیختگان جامعه قوس نزول نداشته باشند و از عقل به حس نیایند و معقول را محسوس نکنند و طعم عقلانیت را جامعه نچشد، هرگز از حس به عقل سفر نمی‌کنند، آن چه که در دیار غرب و یا در ایران قبل از انقلاب مطرح بود، این سفر بین راه بود، یعنی هنرمندان و فیلمسازان از خیال شروع می‌کردند به حس، و جامعه را از حس به خیال می‌رساندند. اگر یک چیزی مبدا والا داشته باشد می‌تواند مخاطبینش را به بالا ببرد ولی اگر چیزی از خیال نشأت گرفته باشد، نه از عقل، حداکثر کاری که می‌کند این است که مخاطب را به مرحلۀ تخیل برساند نه به مرحلۀ تعقل. (بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی در دیدار با عوامل فیلم ملک سلیمان 10/7/1384)

اکران عمومی ملک سلیمان

همه انتظار اکران عمومی این فیلم را می‌کشند؛ حتی آن‌ها که آن را یک بار در جشنواره دیده‌اند نیز برای دیدن دوباره این اثر فاخر لحظه‌شماری می‌کنند.

ملک سلیمان بدون تغییر نسبت به نسخه جشنواره‌ای آن از عید فطر امسال، در گروه سینمایی استقلال و به‌طور همزمان در چند کشور دیگر اکران خواهد شد.

حاشیه‌های نه‌چندان کمرنگ یا ملک سلیمان در رسانه‌ها

وقتی حاشیه‌های ساخت فیلمی مثل ملک سلیمان این‌قدر پررنگ می‌شود، پای مسئولان دولتی را هم برای دیدن این فیلم به سینما باز خواهد کرد:

«رئیس جمهور شب گذشته به اتفاق وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی دیگر از اعضای کابینه به تماشای فیلم "ملک سلیمان" ساخته شهریار بحرانی نشست.

 محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران، شب گذشته به اتفاق وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر اقتصاد، وزیر کشور، جمعی از معاونان و دیگر شخصیت‌ها و خانواده‌های مسئولان، همچنین سردار رحیم صفوی دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا در سالن نمایش وزارت ارشاد به تماشای فیلم "ملک سلیمان" نشست.»

مجتبی فرآورده از مقایسه فیلم ایرانی و خارجی می‌گوید:

«تهیه‌کننده فیلم «ملک سلیمان» با بیان این که برای یافتن نقاط ضعف فیلم آن را با سینمای ایران مقایسه نکنید، گفت: این فیلم مانند هر اثر هنری نقاط ضعف و قوتی دارد، اما نباید آن را با سینمای ایران مقایسه کرد. نه از جهت این که فیلم خوب یا بدی است، بلکه از این جنبه که فیلم‌های سینمایی ایران صامت است و گوش‌های ما به صداهای عادی بدون توجه به عامل آن عادت کرده است.

وی گفت: در فیلم‌های تلویزیونی نیز این‌گونه است. بنابراین تمام جزئیات فیلم حتی اسب‌ها ایجاد صدا می‌کنند و به نظر من صدا و موسیقی فیلم «ملک سلیمان» یکی از بهترین‌ها است و برای فهمیدن جایگاه آن باید فیلم‌های خارجی را با صدای دالبی دیجیتال مشاهده کرد. (نشست نقد و بررسی فیلم «ملک سلیمان» در سینما هویزه مشهد)

جنگ بدون خونریزی:

کارگردان فیلم «ملک سلیمان» تاکید کرد: در تمام صحنه‌های جنگ فیلم سعی کرده‌ایم یک قطره خون نیز ریخته نشود؛ زیرا نمی‌خواستیم جذابیت فیلم متکی بر خونریزی باشد؛ زیرا این جذابیت‌ها زودگذر هستند. (اخبار جشنواره بیست و هشتم فیلم فجر)

شیطان به تصویر کشیده شد:

«شهریار بحرانی گفت: شخصیت حضرت سلیمان شخصیت استثنائی و برجسته‌ای بود که رو در روی شیطان قرار می‌گرفت. در ابتدای کار دیدیم که این موضوع می‌تواند دستمایه ساخت یک فیلم سینمایی شود و در قرآن هم داستان شیرینی از آن بیان شده است.

وی در ادامه در خصوص تصویر شیطان گفت: در ابتدا یک تصویر و نمای اصلی از شیطان داشتیم و به یک طرحی از آن رسیدیم و در حین تصویربرداری هم آن را تکامل دادیم. فیلم ما فیلم مفهوم محور است تا ماجرا محور. پس از پایان کار تصمیم گرفتیم نقش شیطان در فیلم کمتر دیده شود و حتی ابتدای یک پلان را که شیطان در آن دیده می‌شد، حذف کردیم. در قسمت دوم این فیلم قصد داریم شیاطین را نشان بدهیم و نشان بدهیم که علی‌رغم این که شیاطین به تصویر کشیده شده‌اند، بازهم مردم به سمت آن‌ها می‌روند. (جلسه نقد و بررسی ملک سلیمان در جشنواره فیلم فجر)

در پی درخواست حضرت سلیمان که از خداوند یک ملک بی‌بدیل می‌خواهد شیاطین در سه مرحله در فیلم دیده می‌شوند، در مرحله اول در شهر اریحا، تنها اثر آن‌ها بر روی مردم قابل مشاهده است و در شهر دوم بصورتی که خودشان می‌خواهند دیده می‌شوند و نیمه‌مرئی هستند و در شهر سوم حضرت سلیمان از خدا می‌خواهد دشمنانش ظاهر شوند که این اتفاق می‌افتد و ما شیطان را به صورت موجودات دارای جسم می‌بینیم. (همان)

باید تجربه کسب کنیم:

«فراورده در خصوص استفاده از یک گروه چینی برای همکاری در جلوه‌های ویژه فیلم گفت: این تصور غلطی است که از تجربه دیگران در کارهایمان استفاده نکنیم.» (در حاشیه جشنواره فیلم فجر)

فیلم خوب سرسری ساخته نمی‌شود:

«بحرانی با بیان اینکه 39 بار فیلمنامه را بازنویسی کرده‌ایم، گفت: فیلنامه 95 صفحه‌ای را به 52 صفحه تبدیل و بسیاری از دیالوگ‌ها را در مفاهیم خود داستان گنجاندیم.» (جلسه نقد و بررسی ملک سلیمان)

 

مطلب ارسالی برای خبرنامه دانشجویان ایران

 

  • سید مهدی موسوی
۳۱
ارديبهشت

آپ کردن وبلاگ هم شده برای ما دردسر، این همه سوژه توی ذهنمون داریم و می‌خوایم بنویسیم اما کو فرصت؟! چی؟! ننویسم؟؟؟ مگه میشه حاجی؟! ننویسم جوهر قلمم خشک میشه...

هفته فوق‌العاده‌ای بود، شنبه فیلم «طلا و مس»، یکشنبه مراسم عزاداری بیت رهبری، دوشنبه تئاتر «بانوی بی‌نشان»، سه‌شنبه تئاتر «پری خوانی عشق و سنگ»، چهارشنبه تئاتر «به خواب من هم بیا» و پنج‌شنبه نمایشگاه حدیث غربت در قم که این آخری دیگه محشر بود، کوچه‌های مدینه را به‌خوبی بازسازی کرده بودند...

هفته از این هنری‌تر هم میشه؟!

فردا با یه نقد فیلم آپ می‌کنم... فعلاً

  • سید مهدی موسوی