کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

کویرنشین

یادداشت های شخصی سید مهدی موسوی و معصومه علوی خواه

روزانه ها

93/07/06

حس یک گلوله ی توپ عمل نکرده توی شن های کویر رو دارم که بعد از 27 سال چشیدن گرمای سوزان روز و سرمای استخوان سوز شب، منتظر یک انفجار بزرگ هست اما نه این انفجار رخ می دهد و نه کسی برای خنثی کردنش می آید. اینجا توی دل کویر، خطری برای آدم ها ندارم..

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

بایگانی

تمرین عاشقی

يكشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۵۸ ب.ظ

دیگر برای پاهایم رمقی نمانده است. ازصبح تا همین الان که دم اذان مغرب است یکریز دنبال جور  کردن برنامه‌ها بودم و هنوز شک دارم که همه‌ی کارها تمام شده باشد. بی‌اختیار و از فرط خستگی روی جدول خیابان منتظر تاکسی می‌نشینم و در ذهنم ریز به ریز کارها را مرور می‌کنم که ناگاه برق ازسرم می‌پرد.

- ای وای خدای من، پس شام امشب چی؟ خیلی زشته از بیرون شام بیارم، شب تولدشه...

نگاهم مات می‌شود و دیگر حسابی کلافه می‌شوم که چرا به همه چیز فکر کرده بودم غیر از این. مجید مرد خاصی‌ست و عادت‌های خاصی دارد. اگر از صبح به جای کادو و مهمان و هزار ساعت فکرکردن که چطور سوپرایزش کنم که بیشتر شوکه شود و هزار بار از این مغازه به آن مغازه رفتن تا چیزی را پیدا کنم که در این پنج سال زندگی برایش هدیه نگرفته باشم و تازه و نو باشد.

همان اول به فکر قورمه‌سبزی محبوبش بودم، امشب هزار بار بیشتر می‌توانستم لبخندهای پرمهر و چشم‌هایی که قدردان این سال‌هاست را ببینم.

مستاصل می‌شوم.

-الانم که برم خونه و تا ده شبم پای اجاق باشم بازم قورمه‌سبزی نمی‌شه. اصلا سبزیشو ندارم.

توی همین فکرها هستم که صدای زنگ موبایل مرا به خود می‌آورد.

-سلام مامان خوبی؟ دارم میرم خونه. کاری داشتی؟

نگاه می‌کنم به آسمان و در دلم خدا را شکر می‌کنم و سریع تاکسی می‌گیرم.

شب که چشمان قدردانت را می‌بینم و دیگر خیالم بابت همه چیز راحت است، دلم تاب نمی‌آورد و برایت اعتراف می‌کنم که سبزی‌های خورشت هدیه‌ی تولد مادرزنت بود.

وحالا دیگر، کنار چشم‌هایت، خنده‌های ممتد قشنگت هم مهمان نگاهم شده‌اند.

  • معصومه علوی خواه
  • Google

داستان

عشق

عاشقانه‏ها

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

نظرات خصوصی پس از مطالعه توسط مدیر وبلاگ، حذف می شوند

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی